دوپارتی پارت ۲
۲/۲
که بجاش با قیافه ی نارا که خیلی خوشحال بود مواجه شدم
نارا : پارتی پارتییی ییهههه
قشنگ معلوم بود مسته که پشت سرش یهو تهته اومد تو
سریع نارارو کردم تو انباری درشم قفل کردم
ته:سلام عشقم
ا.ت:سلام.سرد
ته: چیشده؟
ا.ت. از خودت بپرس الان وقت اومدنه نمیگی من دلم برات تنگ میشه
ته: ببخشید دیگه تکرار نمیشه بیبی
ا.ت: قول
ته:قول
ا.ت: پس حالا بیا بشینیم غدا بقولیمممم بخدا اگه نخوری همین دنپایی رو مکنم تو چشتت کمرمم شکستتت
ته:خنده * باشه
پرش زمانی به صبح
ویو ا.ت
صبح که پاشدم تو بغل ته بودم که بهو یادم اود نارا تو انباریهههه
رفتم بیرون که دیدم یونتان خراب کاری کرده دردددد
سریع درانباریو باز کردم نارا غش کرده بود
ساعت ۷ بود ۹ پرواز یا شیرموز مقدسسس
به انبولانس زنگ زدم تا اون موقع گذاشتمش نارا رو تو پذیرایی
یوناتنو جاشو تمیز کردم و وسابلامو جمع کردم
ته یهو اومد بیرون و گفت
ته. ام... نارا اینجا چه کار میکنه
ا.ت: صبح اومد الانم خوابیده (دروغ گو)
که بجاش با قیافه ی نارا که خیلی خوشحال بود مواجه شدم
نارا : پارتی پارتییی ییهههه
قشنگ معلوم بود مسته که پشت سرش یهو تهته اومد تو
سریع نارارو کردم تو انباری درشم قفل کردم
ته:سلام عشقم
ا.ت:سلام.سرد
ته: چیشده؟
ا.ت. از خودت بپرس الان وقت اومدنه نمیگی من دلم برات تنگ میشه
ته: ببخشید دیگه تکرار نمیشه بیبی
ا.ت: قول
ته:قول
ا.ت: پس حالا بیا بشینیم غدا بقولیمممم بخدا اگه نخوری همین دنپایی رو مکنم تو چشتت کمرمم شکستتت
ته:خنده * باشه
پرش زمانی به صبح
ویو ا.ت
صبح که پاشدم تو بغل ته بودم که بهو یادم اود نارا تو انباریهههه
رفتم بیرون که دیدم یونتان خراب کاری کرده دردددد
سریع درانباریو باز کردم نارا غش کرده بود
ساعت ۷ بود ۹ پرواز یا شیرموز مقدسسس
به انبولانس زنگ زدم تا اون موقع گذاشتمش نارا رو تو پذیرایی
یوناتنو جاشو تمیز کردم و وسابلامو جمع کردم
ته یهو اومد بیرون و گفت
ته. ام... نارا اینجا چه کار میکنه
ا.ت: صبح اومد الانم خوابیده (دروغ گو)
۶.۳k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.