هفت پسر + دختر
هفت پسر + دختر
پارت ۵۴
~ من اومدممممم
¥ اولن ساکت دومن خدافظ
~ چی ؟ چی چیو خدافظ
/ باید برگردی خونه اماده شی نامجون یه راه برای وارد شدن به شرکت پیدا کردن
~ شما......
/ ما نمیایم فقط تو میری
میتونستم ناراحتیش رو حس کنم باشه ارومی گفت و رفت بغضم ترکید و تو بغل جی جی برای بار ۳ گریه کردم
خونه*
همه آماده رفتن بودن تمام وسایل اسلحه ها و وسایل کمک های اولیه و همه چی آماده بود نقشه شونم کشیده بودند که اگه یکی از نقش هاشون شکست خورد بدونن که نقشه های دیگه هم دارن فقط الان منتظر یونا و فیلیکس بودن که بیان و دیگه سوار ماشین شن و به سمت شرکت کوفتی حرکت کنن با باز شدن در اتاق اول فیلیکس و بعد پشت سرش یونل رو با یه لباس خنده دار دیدن سعی کردن جلوی خودش رو بگیرن ولی نه با همدیگه خندیدن که یونا و فیلیکس با تعجب نگاشون کردن یونا چی پوشیده بود؟ همون لباس خرگوشی که جین میگفت انگار که جین آینده رو پیش بینی کرده بود جین یونا رو برگردوند تو اتاق و لباسی که سفارش داده بود رو داد بهش تا بپوشه بعد از چند دقیقه یونا با لباس قشنگ و کاملا مناسب اومد بیرون ( صفحه ۲ عکس وسطی لباس یوناست ) همه نگاهی به یونا کردن و این بار دیگه نخندیدن
÷دیدی یونا من چیز بدی برای تو نمی گیرم که خیلی هم بهت میاد
یونا نگاه به سرتا پای خودش کرد خوب آره قشنگ شده بود ولی به لباس های خرگوشی خودش نمی رسید همه دیگه آماده بودن سوار ماشین شدن تا برن انتقام سخت بگیرن انتقامی که "همشون" میخواستم بگیرن .......
لذتتتتت ببرید من امروز خسته بودم ولی براتون گذاشتم بهم انرژی بدید تو کامنتااااااا بوسسسس
پارت ۵۴
~ من اومدممممم
¥ اولن ساکت دومن خدافظ
~ چی ؟ چی چیو خدافظ
/ باید برگردی خونه اماده شی نامجون یه راه برای وارد شدن به شرکت پیدا کردن
~ شما......
/ ما نمیایم فقط تو میری
میتونستم ناراحتیش رو حس کنم باشه ارومی گفت و رفت بغضم ترکید و تو بغل جی جی برای بار ۳ گریه کردم
خونه*
همه آماده رفتن بودن تمام وسایل اسلحه ها و وسایل کمک های اولیه و همه چی آماده بود نقشه شونم کشیده بودند که اگه یکی از نقش هاشون شکست خورد بدونن که نقشه های دیگه هم دارن فقط الان منتظر یونا و فیلیکس بودن که بیان و دیگه سوار ماشین شن و به سمت شرکت کوفتی حرکت کنن با باز شدن در اتاق اول فیلیکس و بعد پشت سرش یونل رو با یه لباس خنده دار دیدن سعی کردن جلوی خودش رو بگیرن ولی نه با همدیگه خندیدن که یونا و فیلیکس با تعجب نگاشون کردن یونا چی پوشیده بود؟ همون لباس خرگوشی که جین میگفت انگار که جین آینده رو پیش بینی کرده بود جین یونا رو برگردوند تو اتاق و لباسی که سفارش داده بود رو داد بهش تا بپوشه بعد از چند دقیقه یونا با لباس قشنگ و کاملا مناسب اومد بیرون ( صفحه ۲ عکس وسطی لباس یوناست ) همه نگاهی به یونا کردن و این بار دیگه نخندیدن
÷دیدی یونا من چیز بدی برای تو نمی گیرم که خیلی هم بهت میاد
یونا نگاه به سرتا پای خودش کرد خوب آره قشنگ شده بود ولی به لباس های خرگوشی خودش نمی رسید همه دیگه آماده بودن سوار ماشین شدن تا برن انتقام سخت بگیرن انتقامی که "همشون" میخواستم بگیرن .......
لذتتتتت ببرید من امروز خسته بودم ولی براتون گذاشتم بهم انرژی بدید تو کامنتااااااا بوسسسس
۶.۷k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.