عااحح کپشن
نزدیک هیتش بود و تمام بدنش توی حرارت و گرما درحال ذوب شدن بود. از اونجایی که تحمل نداشت چند ساعت دیگه صبرکنه یه لباس دم دستی برداشت و پوشید و سمت شرکت تاپ رفت.
تاپ قرار بود امشب بیشتر از ساعت کاری توی شرکت بمونه تا روی پروژه ی جدیدش کار کنه ، توی اتاق کارش نشسته بود که با دیدن باتمی که بدون در زدن وارد اتاق شد لحظه ای توی شوک فرورفت اما با پخش شدن فرومون های اون امگا متوجه همه چی شد.
باتم با قدمای لرزون به آلفاش نزدیک شد و گوشه ی کتشو توی مشتش گرفت.
- آ..آلفا لطفا ..
و تا لحظاتی بعد ، درحالی که اسم تاپو با صدای بلندی جیغ میزد التماس میکرد که ضرباتشو محکم تر کنه.
نزدیک هیتش بود و تمام بدنش توی حرارت و گرما درحال ذوب شدن بود. از اونجایی که تحمل نداشت چند ساعت دیگه صبرکنه یه لباس دم دستی برداشت و پوشید و سمت شرکت تاپ رفت.
تاپ قرار بود امشب بیشتر از ساعت کاری توی شرکت بمونه تا روی پروژه ی جدیدش کار کنه ، توی اتاق کارش نشسته بود که با دیدن باتمی که بدون در زدن وارد اتاق شد لحظه ای توی شوک فرورفت اما با پخش شدن فرومون های اون امگا متوجه همه چی شد.
باتم با قدمای لرزون به آلفاش نزدیک شد و گوشه ی کتشو توی مشتش گرفت.
- آ..آلفا لطفا ..
و تا لحظاتی بعد ، درحالی که اسم تاپو با صدای بلندی جیغ میزد التماس میکرد که ضرباتشو محکم تر کنه.
۲.۳k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.