اوتاکو های خوشبخت پارت دو
اوتاکو های خوشبخت پارت دو
توی سوپر مارکت داشتن خرید میکرن که عسل دید اسا یه چیزی با حالت طرح ماهی برداشته
عسل:اسا مگه دیروز از اینا نخوردی گفتی مزه عن میده؟
اسا:چرا ولی میخرم
عسل:می تونم بپرسم چرا؟شومبوزی خره من؟
اسا:نه نمی تونی!
عسل:..
عسل تا ابد:..
اسا :خب باشه اینجوری نگاه نکن..چون شبیه دوریاکیه ..دوریاکی مناطق محروم..کلاس داره
عسل:خدا شفات بده
اسا:الهی آمین
عسل:عررررررر دنت کاراملییییییی(عسل کارامل خیلی دوست داره هم تو این زندگی هم اونیکی)
اسا:شیررررر کاکائوووووووو
خلاصه اینا اینقدر ذوق کردن و خل بازی درآوردن که فروشنده با تیپا انداختشون بیرون ولی خب اینا خریدشون رو کردن
ویو اسا
سرم پایین بود داشتم نی شیرکاکائو رو وا میکردم که
دیدم عسل جیغ زدن
عسل:عرررررررررررررررررررررررررررررررررررر
بوم
الان چیشد
نمی دونم چی شد فقط یه صدا وحشتناک آمد بعد دیدم عسل با سر خونی کنارم افتاده
منم کم کم چشمام بسته شد
وقتی چشمام رو باز کردم دیدم یه جای سفید هستم
بوی بهشتی ای هم نیومد
صبر کننننن
من باید برم جهنممممم
عسل هم قطعا اونجاستتتت
یهو یه صدایی آمد
عسل:سلام😁
اسا:هوف فکردم من میرم بهشت تو میری جهنم
عسل:نو نو نو من همجا میام بات
اسا:خوب چیشد دقیقا
عسل:مردیم
اسا:اینو میدونم میگم چرا
عسل:ماشین خورد بهمون
اسا:عه
عسل:بلی
صدا:سلام فرزندانم
اسا:وات دا
عسل:خفه شو..خواهرم شوما کیستی؟
صدا:من ..من کیکو هستم..فرشته تناسخ
اسا:منم اسا هستم..فرشته کرم ریزی
عسل:عاه ه ه ه اینجا چقدر فرشته هست
فقط من هستم که زمینی هستم؟
عسل و اسا یه نگاه بهم کردن زدن زیر خنده
توی سوپر مارکت داشتن خرید میکرن که عسل دید اسا یه چیزی با حالت طرح ماهی برداشته
عسل:اسا مگه دیروز از اینا نخوردی گفتی مزه عن میده؟
اسا:چرا ولی میخرم
عسل:می تونم بپرسم چرا؟شومبوزی خره من؟
اسا:نه نمی تونی!
عسل:..
عسل تا ابد:..
اسا :خب باشه اینجوری نگاه نکن..چون شبیه دوریاکیه ..دوریاکی مناطق محروم..کلاس داره
عسل:خدا شفات بده
اسا:الهی آمین
عسل:عررررررر دنت کاراملییییییی(عسل کارامل خیلی دوست داره هم تو این زندگی هم اونیکی)
اسا:شیررررر کاکائوووووووو
خلاصه اینا اینقدر ذوق کردن و خل بازی درآوردن که فروشنده با تیپا انداختشون بیرون ولی خب اینا خریدشون رو کردن
ویو اسا
سرم پایین بود داشتم نی شیرکاکائو رو وا میکردم که
دیدم عسل جیغ زدن
عسل:عرررررررررررررررررررررررررررررررررررر
بوم
الان چیشد
نمی دونم چی شد فقط یه صدا وحشتناک آمد بعد دیدم عسل با سر خونی کنارم افتاده
منم کم کم چشمام بسته شد
وقتی چشمام رو باز کردم دیدم یه جای سفید هستم
بوی بهشتی ای هم نیومد
صبر کننننن
من باید برم جهنممممم
عسل هم قطعا اونجاستتتت
یهو یه صدایی آمد
عسل:سلام😁
اسا:هوف فکردم من میرم بهشت تو میری جهنم
عسل:نو نو نو من همجا میام بات
اسا:خوب چیشد دقیقا
عسل:مردیم
اسا:اینو میدونم میگم چرا
عسل:ماشین خورد بهمون
اسا:عه
عسل:بلی
صدا:سلام فرزندانم
اسا:وات دا
عسل:خفه شو..خواهرم شوما کیستی؟
صدا:من ..من کیکو هستم..فرشته تناسخ
اسا:منم اسا هستم..فرشته کرم ریزی
عسل:عاه ه ه ه اینجا چقدر فرشته هست
فقط من هستم که زمینی هستم؟
عسل و اسا یه نگاه بهم کردن زدن زیر خنده
۲.۳k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.