دخترک مغرور🧬♥️
دخترک مغرور🧬♥️
پارت ۳
diyana
متین : ببین دیانا م.م.من عاشقتم
دیانا: هان
متین: من دوست دارم
دیانا : خب
متین : تو چی منو دوس داری
دیانا : خ.خب ا.ا.اره
متین: واقعا
دیانا: ارع
دیدم متین اومد بغلم کرد منم بغلش کردم
فک نمیکردم اونم دوسم داشته باشه
arslwn
سلام من ارسلان کاشی هستم وضع مالی درس حسابی ندارم برا همین رفتم تو شرکت آقای رحیمی حساب دار شدم
وقتی اونجا بودم دخترش هم اومد حس کردم تو همون نگاه اول عاشقش شدم ولی اصن ما به هم نمیخوردیم اون یه دختر با اصل و نَسَب من چی یه مادر دارم اونم دیگ معلوم نیس تا کی زندس
بابای عوضیمم که ازش خبر ندارم فقط اینو میدونم که خیلی آشغاله چون منو مامانم رو وقتی ۸ سالم بوده از خونه میندازه بیرون همینطور که تو فکر بودم صدا ممد اومد
ممد : کجایی
ارسلان: ه.هان،همینجام
ممد : نکنه عاشق شدی
ارسلان : نه بابا عشق کجا بود
ممد : پاشو حاضر شو بریم بیرون
ارسلان : ممد به قرآن حوصله ندارم
ممد : کبک زدی از بس تو خونه موندی
پاشو گمشو بریم
ارسلان: هوفففف باشه
رفتیم کافه ممد میخاست منو با دوستاش آشنا کنه رفتیم نشستیم
ارسلان و ممد: سلام
بچه ها : سلام
نیکا : ممد معرفی نمیکنی
ممد : بچه ها ارسلان دوستم ارسلان بچه ها
ارسلان : خوشبختم
رضا : ما هم
ارسلان : نشسته بودیم که یهو.....
ادامه دارد...
پارت ۳
diyana
متین : ببین دیانا م.م.من عاشقتم
دیانا: هان
متین: من دوست دارم
دیانا : خب
متین : تو چی منو دوس داری
دیانا : خ.خب ا.ا.اره
متین: واقعا
دیانا: ارع
دیدم متین اومد بغلم کرد منم بغلش کردم
فک نمیکردم اونم دوسم داشته باشه
arslwn
سلام من ارسلان کاشی هستم وضع مالی درس حسابی ندارم برا همین رفتم تو شرکت آقای رحیمی حساب دار شدم
وقتی اونجا بودم دخترش هم اومد حس کردم تو همون نگاه اول عاشقش شدم ولی اصن ما به هم نمیخوردیم اون یه دختر با اصل و نَسَب من چی یه مادر دارم اونم دیگ معلوم نیس تا کی زندس
بابای عوضیمم که ازش خبر ندارم فقط اینو میدونم که خیلی آشغاله چون منو مامانم رو وقتی ۸ سالم بوده از خونه میندازه بیرون همینطور که تو فکر بودم صدا ممد اومد
ممد : کجایی
ارسلان: ه.هان،همینجام
ممد : نکنه عاشق شدی
ارسلان : نه بابا عشق کجا بود
ممد : پاشو حاضر شو بریم بیرون
ارسلان : ممد به قرآن حوصله ندارم
ممد : کبک زدی از بس تو خونه موندی
پاشو گمشو بریم
ارسلان: هوفففف باشه
رفتیم کافه ممد میخاست منو با دوستاش آشنا کنه رفتیم نشستیم
ارسلان و ممد: سلام
بچه ها : سلام
نیکا : ممد معرفی نمیکنی
ممد : بچه ها ارسلان دوستم ارسلان بچه ها
ارسلان : خوشبختم
رضا : ما هم
ارسلان : نشسته بودیم که یهو.....
ادامه دارد...
۳.۸k
۱۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.