عاشق شدن part³⁹
ولی دلم راضی نشد ک من رو تخت بخوابم و اون رو کاناپه رفتم بیدارش کردم و گفتم ک بیاد رو تخت اونم با یکم بحث اومد رو تخت
ویو ا.ت
بیدار شدم دیدم منو تهیونگ همو بغل کردیم و خوابیدیم تا اومدم پاشم دیدم تهیونگ داره بیدار میشه سریع چشامو بستم بعد دیدم تهیونگ داره موهامو نوازش میکنه
تهیونگ:کیوت*آروم
چی اون ب من گف کیوت ناخداگاه پاشدم و
ا.ت:من کجام کیوته*داد
تهیونگ:ت تو بیداری*لکنت
ا.ت:اره
تهیونگ:خب. صبحونه چی میخوری
ا.ت:دیرم شده تو راه ی چی میخورم
تهیونگ:باشه
ا.ت:ولی لباس ندارم ک
تهیونگ:بیا ی هودی اسپرت بهت بدم بپوش (اسلاید اول )
ا.ت:چاره ای نیس
تهیونگ رف بیرون منم ی دوش گرفتم اومدم هودیو پوشیدم و رفتم پایین
ا.ت:خدافظ ته
تهیونگ:خدافظ مراقب خودت باش
ا.ت:باشه
بعد رفتم سمت کافه ی کاپوچینو گرفتم و خوردم دیگ اخرای تایم کاریم بود ک
ویو ا.ت
بیدار شدم دیدم منو تهیونگ همو بغل کردیم و خوابیدیم تا اومدم پاشم دیدم تهیونگ داره بیدار میشه سریع چشامو بستم بعد دیدم تهیونگ داره موهامو نوازش میکنه
تهیونگ:کیوت*آروم
چی اون ب من گف کیوت ناخداگاه پاشدم و
ا.ت:من کجام کیوته*داد
تهیونگ:ت تو بیداری*لکنت
ا.ت:اره
تهیونگ:خب. صبحونه چی میخوری
ا.ت:دیرم شده تو راه ی چی میخورم
تهیونگ:باشه
ا.ت:ولی لباس ندارم ک
تهیونگ:بیا ی هودی اسپرت بهت بدم بپوش (اسلاید اول )
ا.ت:چاره ای نیس
تهیونگ رف بیرون منم ی دوش گرفتم اومدم هودیو پوشیدم و رفتم پایین
ا.ت:خدافظ ته
تهیونگ:خدافظ مراقب خودت باش
ا.ت:باشه
بعد رفتم سمت کافه ی کاپوچینو گرفتم و خوردم دیگ اخرای تایم کاریم بود ک
۱۳.۲k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.