پسر عموی مغرورم
پسر عموی مغرورم
Part۷
آت ویو
وقتی وارد مهمونی شدیم همه ی دخترا چشمشون افتاده بود رو ی کوک نگاشون کردم و براشون چشم غره رفتم یکم فکر کنم ترسیده باشن
!!وای نگاه پسررو چه جذابه
!!اوففف راست میگی اون دختره کیه کنارش
!!واقا...نمیشناسیش
!!نه
!!اون کیم اته اونم جیٔون جانگ کوکه
!!واقا
!!اره
!!حیف شد😔
+هه...اونا بچه ها بیا بریم پیششون
_بربم..
&عه بالاخره اومدید
+اوهوم
°اوووو آت نمیخوای معرفی کنی
+خب دوست پسرم جونگ کوک
#این همون پسرعموت نیست
+اره
_بیبی یه لحظه میای
+اره دد..ی
....................................................
_میگم تو چقدر با پسرا گرم میگیری
+حسودی کردی
_دقیقا الان به چی حسودی کنم
+هیچی...باشه اصلا فاصلم باهاشون و سعی میکنم🤏🏻 کنم
_خوبه
+حالا بریم
_بریم
÷ددیت چیکارت داشت😈
+واقا که تهیونگ
&من با ددیم تهیونگ موافقم بهت چی گفت؟
_عه بیبیم و آنقدر معذب نکنین
°اووووو
+ددیه خودمی....دستشو دور دست کوک حلقه میکنه
_(پوزخند)
اخرای مهمونی
!!دوستان بیاین یه بازی
!!شما گروه های۶نفره تشکیل میدید
+خب ما که ۶ نفریم خوبه
!!باید هر گروه یک دستمال برداره واز همدیگه دستمال و بگیرن آخرین نفرات که رسید دستمال اگه تموم شده باشه بایددونفر آخر همو ببوسن
اول سوهو دستمال و گذاشت جلو دهنش بعدش هانسو یکم از دستمال و کند و بعد آنا کند که باعث شد یکم لباش به لبای هانسو بخوره بعد تهیونگ وقتی میخواست کمی از دستمال رو جدا کنه کلا لبش به لبای آنا خورد بعد من همون یکم دستمالی رو که لابه لای لبای تهیونگ بود و یه جوری برداشتم که لبام به لباش نخوره که نخورد بعد کوک خواست برداره از دهن من که با حرکتش خشکم زد اون...اون داشت .......
ببخشید کمه درسام سنگینه بعد ادمینتون هم خرخون هست نمیتونه زییاد پارت بزاره😭
Part۷
آت ویو
وقتی وارد مهمونی شدیم همه ی دخترا چشمشون افتاده بود رو ی کوک نگاشون کردم و براشون چشم غره رفتم یکم فکر کنم ترسیده باشن
!!وای نگاه پسررو چه جذابه
!!اوففف راست میگی اون دختره کیه کنارش
!!واقا...نمیشناسیش
!!نه
!!اون کیم اته اونم جیٔون جانگ کوکه
!!واقا
!!اره
!!حیف شد😔
+هه...اونا بچه ها بیا بریم پیششون
_بربم..
&عه بالاخره اومدید
+اوهوم
°اوووو آت نمیخوای معرفی کنی
+خب دوست پسرم جونگ کوک
#این همون پسرعموت نیست
+اره
_بیبی یه لحظه میای
+اره دد..ی
....................................................
_میگم تو چقدر با پسرا گرم میگیری
+حسودی کردی
_دقیقا الان به چی حسودی کنم
+هیچی...باشه اصلا فاصلم باهاشون و سعی میکنم🤏🏻 کنم
_خوبه
+حالا بریم
_بریم
÷ددیت چیکارت داشت😈
+واقا که تهیونگ
&من با ددیم تهیونگ موافقم بهت چی گفت؟
_عه بیبیم و آنقدر معذب نکنین
°اووووو
+ددیه خودمی....دستشو دور دست کوک حلقه میکنه
_(پوزخند)
اخرای مهمونی
!!دوستان بیاین یه بازی
!!شما گروه های۶نفره تشکیل میدید
+خب ما که ۶ نفریم خوبه
!!باید هر گروه یک دستمال برداره واز همدیگه دستمال و بگیرن آخرین نفرات که رسید دستمال اگه تموم شده باشه بایددونفر آخر همو ببوسن
اول سوهو دستمال و گذاشت جلو دهنش بعدش هانسو یکم از دستمال و کند و بعد آنا کند که باعث شد یکم لباش به لبای هانسو بخوره بعد تهیونگ وقتی میخواست کمی از دستمال رو جدا کنه کلا لبش به لبای آنا خورد بعد من همون یکم دستمالی رو که لابه لای لبای تهیونگ بود و یه جوری برداشتم که لبام به لباش نخوره که نخورد بعد کوک خواست برداره از دهن من که با حرکتش خشکم زد اون...اون داشت .......
ببخشید کمه درسام سنگینه بعد ادمینتون هم خرخون هست نمیتونه زییاد پارت بزاره😭
۷۹۳
۰۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.