من عاشق دشمنم شدم(پارت۷)
پرش زمانی به ۳ ماه بعد
سه بوم:تو این سه ماه دو تا گروه دزد و یه قاتل گیر انداختم کارام زندگیم حال و احوالم همه چی روبه راهه فردا پامو به ۲۵ سالگی میزارم. یادم اومد دوستم که میگفت میخوام مافیا شم ولی نتونست به آرزوش برسه اونم مثل مامانم مرد ولی تو زلزله. درسته دوست نداشتم مافیا بشه ولی حق داشت حداقل به آرزوش برسه امروز وقتم خالی بود باید می رفتم قبرستون لباسمو پوشیدم و رفتم نمی خواستم خودم رانندگی کنم پس با تاکسی رفتم خلاصه دیگه اول رفتم سمت قبر مامانم یکم باهاش حرف زدم ولی گریه نکردم چون وقتایی که زیادی ناراحت میشم گریه نمیکنم بعدش رفتم سمت قبر لیا با اونم یکم حرف زدم ولی نه از لیا نه از مادرم جوابی نشنیدم
گل هایی که خریده بودم گذاشتم رو سر قبر هاشون بعد رفتم یکم وسایل برای خونه خریدم تصمیم گرفتم که تولدم رو
توی کلبه جنگلی دقیقا فردای تولدم تولد رییس بود تو خونه حوصلم سر رفته بود پس گفتم فیلم ببینم یه فیلم هیجانی انتخاب کردم و نگاه کردم فیلم تموم شد منم رفتم خوابیدم
اینم پایان پارت ۷مون خب گایز ببخشید کم بود به زودی پارت جدید آپلود میشه
سه بوم:تو این سه ماه دو تا گروه دزد و یه قاتل گیر انداختم کارام زندگیم حال و احوالم همه چی روبه راهه فردا پامو به ۲۵ سالگی میزارم. یادم اومد دوستم که میگفت میخوام مافیا شم ولی نتونست به آرزوش برسه اونم مثل مامانم مرد ولی تو زلزله. درسته دوست نداشتم مافیا بشه ولی حق داشت حداقل به آرزوش برسه امروز وقتم خالی بود باید می رفتم قبرستون لباسمو پوشیدم و رفتم نمی خواستم خودم رانندگی کنم پس با تاکسی رفتم خلاصه دیگه اول رفتم سمت قبر مامانم یکم باهاش حرف زدم ولی گریه نکردم چون وقتایی که زیادی ناراحت میشم گریه نمیکنم بعدش رفتم سمت قبر لیا با اونم یکم حرف زدم ولی نه از لیا نه از مادرم جوابی نشنیدم
گل هایی که خریده بودم گذاشتم رو سر قبر هاشون بعد رفتم یکم وسایل برای خونه خریدم تصمیم گرفتم که تولدم رو
توی کلبه جنگلی دقیقا فردای تولدم تولد رییس بود تو خونه حوصلم سر رفته بود پس گفتم فیلم ببینم یه فیلم هیجانی انتخاب کردم و نگاه کردم فیلم تموم شد منم رفتم خوابیدم
اینم پایان پارت ۷مون خب گایز ببخشید کم بود به زودی پارت جدید آپلود میشه
۵.۰k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.