《زندگی جدید با تو》p35

+: *خنده* اوه، فکر کنم منم باید برات لقب انتخواب کنم نه؟

_: چه بهتر

* تهیونگ یکم از ا/ت فاصله میگیره تا صورت اون رو ببینه*

_: خب...من دیگه باید برم تو هم تا یه حمام  بکنی...میکاپ‌ارتیست میاد

+:باشه

* تهیونگ به سمت کمد میره و لباس هاش رو میپوشه....عطرش رو به خودش میزنه و آماده رفتن میشه*

_:توی تالار میبینمت عشقم* گونه ا/ت رو میبوسه و از اتاق بیرون میره*

ا/ت میره و دوش میگیره..... روتین رو انجام میده و

منتظر میکاپ ارتیست میشه.....

* ساعت 13:00 میکاپ آرتیست میاد ا/ت رو میکاپ

میکنه....موهاش رو مدل میده و میبنده.....و در آخر

کمکش میکنه تا لباسش رو بپوشه...

ا/ت همین‌طور که توی آینه خودش رو نگاه میکرد و

تاجش رو روی سرش میزاشت به اتفاق های این چند روز

فکر میکرد و یهو یه چیزی یادش اومد......سریع گوشیش

رو برداشت و روی شماره تهیونگ ضربه زد تا تماس برقرار

بشه.....
بعد از چند بوق تهیونگ جواب داد...

_: بله عزیزم

+:سلام

_: سلام عزیزم کاری داشتی؟

+:آره...میگم توی عروسی مامانم هم میاد؟

_:معلومه که میاد....من قبل از اینکه تو یادش بیفتی بهش گفتم
+:*خوشحال* واقعا...مرسی

_:خواهش میکنم

+: باشه خدافظ عشقم ( کی لوس بازی اینارو تحمل کنه😒)

_: بای
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
تولد جیمین مبارکککک 💜🎂
امیدوارم موچی خوشگلمون زودتر برگرده پیشمون🍡😘