پارت۱
سهپارتی کوک در خواستی تک پارتی بود اما چون طولانی شد سه پارتش میکنم
وقتی از دستت عصبانیه، علامت کوک:+
____________________
ا. ت: کوکی امروز میخوام با دوستام برم بیرون میشه؟
+: یا چاگیا معلومه که میشه
ا.ت: میسی کوکیییی راستی غذا داریم اما اگه میخای برو بیرون غذا بخور
+: باشه راستی(به لپش اشاره کرد)
ا. ت:(لبخند زد و لپش رو بوسید)
ویو ا. ت: رفتم دوش گرفتم و یه شلوار سیاه با یه پیرهن که شونه هاش باز بود(اسم مدل لباس یادم نیومد خدایی)
و رنگش طوسی بود با میا رفیقم ست خزیده بودیم و اونم قرار بود امروز اون رو بپوشه پوشیدم(عکس اسلاید دوم)
ا. ت: بای بای کوک
+: مراقب خودت باش بای
ویو کوک
یکم گذشت حوصلم سر رفت این نزدیکی ها یه رستوران زدن گفتم برم اونجا ناهار بخورم هم قدم برنم داشتم توراه قدم میزدم که... نه اون ا. ته یه دختر که دقیقا عین لباس ا. ت رو پوشیده بود داشت کای رو میبوسید ولی جوری وایساده بود که صورتش معلوم نبود(کای رفیق کوکه دوست دخترش رفیق ا.ته همون میا) دارم برات.. برگشتم خونه و منتظرش موندم ساعت ۸عصبر بود که ا. ت برگشت خونه
+: به به خانم ا. ت
ا. ت: سلام کوک خوبی؟
+: خوشگذشت؟
ا. ت: خیلی رفتیم بیرون ناهار خوردیم رفتیم شتر بازی
+: حتما به کای هم خیلی خوشگذشته
ا.ت: کای؟ اون نبود یعنی جمعمون دخترانه بود ولی میا اونجا بود.
+: سریع وسایلاتو جمع کن از خونه من گمشو بیرون
ا. ت: چ... چی کوک چیزی شده؟
+: دختره هرزه گمشون پیش همون که بودی
ا. ت: ه... هرزه چیه؟ چی میگی؟ پیش کی؟
+: گفتم از خونه من گمشو بیرون تا نکشتمت
ا. ت: کوک یعنی چی کجا برم
+: گفتم گمشو بیرون(داد بلند)
ا. ت: کوک اگه عاشق یکی دیگه شدی به من بگو(گریه) ولی الکی به من عنگ هرزه بودن نزن
+: خیانت کار(و یه سیلی به ا.ت زد)
ا. ت: ک.. کوک(با گریه و تعجب)
+: دست ا. ت رو گرفت و بردش بیرون و درو بست
ویوا. ت
کوک چش شده م.. من چیکار کردم نمیدونستم کجا برم جایی رو نداشتم من عاشق کوکبودم رفتم کنار دریاچه ای که خمیشه با کوک میرفتیم اونجا چرا اگه زندگیم اینجوری شد(گریه)
وقتی از دستت عصبانیه، علامت کوک:+
____________________
ا. ت: کوکی امروز میخوام با دوستام برم بیرون میشه؟
+: یا چاگیا معلومه که میشه
ا.ت: میسی کوکیییی راستی غذا داریم اما اگه میخای برو بیرون غذا بخور
+: باشه راستی(به لپش اشاره کرد)
ا. ت:(لبخند زد و لپش رو بوسید)
ویو ا. ت: رفتم دوش گرفتم و یه شلوار سیاه با یه پیرهن که شونه هاش باز بود(اسم مدل لباس یادم نیومد خدایی)
و رنگش طوسی بود با میا رفیقم ست خزیده بودیم و اونم قرار بود امروز اون رو بپوشه پوشیدم(عکس اسلاید دوم)
ا. ت: بای بای کوک
+: مراقب خودت باش بای
ویو کوک
یکم گذشت حوصلم سر رفت این نزدیکی ها یه رستوران زدن گفتم برم اونجا ناهار بخورم هم قدم برنم داشتم توراه قدم میزدم که... نه اون ا. ته یه دختر که دقیقا عین لباس ا. ت رو پوشیده بود داشت کای رو میبوسید ولی جوری وایساده بود که صورتش معلوم نبود(کای رفیق کوکه دوست دخترش رفیق ا.ته همون میا) دارم برات.. برگشتم خونه و منتظرش موندم ساعت ۸عصبر بود که ا. ت برگشت خونه
+: به به خانم ا. ت
ا. ت: سلام کوک خوبی؟
+: خوشگذشت؟
ا. ت: خیلی رفتیم بیرون ناهار خوردیم رفتیم شتر بازی
+: حتما به کای هم خیلی خوشگذشته
ا.ت: کای؟ اون نبود یعنی جمعمون دخترانه بود ولی میا اونجا بود.
+: سریع وسایلاتو جمع کن از خونه من گمشو بیرون
ا. ت: چ... چی کوک چیزی شده؟
+: دختره هرزه گمشون پیش همون که بودی
ا. ت: ه... هرزه چیه؟ چی میگی؟ پیش کی؟
+: گفتم از خونه من گمشو بیرون تا نکشتمت
ا. ت: کوک یعنی چی کجا برم
+: گفتم گمشو بیرون(داد بلند)
ا. ت: کوک اگه عاشق یکی دیگه شدی به من بگو(گریه) ولی الکی به من عنگ هرزه بودن نزن
+: خیانت کار(و یه سیلی به ا.ت زد)
ا. ت: ک.. کوک(با گریه و تعجب)
+: دست ا. ت رو گرفت و بردش بیرون و درو بست
ویوا. ت
کوک چش شده م.. من چیکار کردم نمیدونستم کجا برم جایی رو نداشتم من عاشق کوکبودم رفتم کنار دریاچه ای که خمیشه با کوک میرفتیم اونجا چرا اگه زندگیم اینجوری شد(گریه)
۱۶.۵k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.