عشق مخفی پارت . ۲
دکتر: حالشون خوبه خوشبختانه به موقع رسیدید. شما دوسپسرشید؟
جیمین: بله
دکتر: لطفا با من بیاید
جیمین: یعنی چیییی
جیمین: اینجوری که من.. وای خدا
دکتر: ببخشید خیلی راحت باهاتون حرف زدم
جیمین: اشکال نداره.
دکتر: نیم ساعت دیگه بهوش میان میتونید ببینیدش
جیمین: اها ممنون
دکتر: خواهش میکنم
رفتم پیش بچه ها
جیمین: نامجون و تهیونگ کوشن
کوک: رفتن هزینه بیمارستانو بدن
جیمین: شرمنده زحتتون دادیم
جین: این چه حرفیه دیوونه. رفیقمونه ها
جیمین: اره خب
کوک: دکتر چی بهت گفت
جیمین: گفت بعضی وقتا ممکنه کنترلشو از دست بده قسمت نمیدونم چی چی مغزش اسیب دیده و تنها راه اروم کردنش...
کوک: اوه.. پس پاره ای
جین: دقیقا
جیمین: اجازه ملاقات داریم اول من میرم پیشش
رفتم نشستم پیش یونگی
جیمین: یونگی
جیمین: پاشو دیگه
به دستگاهی که ضربان قلبشو نشون میداد نگاه کردم ضربان قلبش درست میزد
دستشو گرفتم و بوسه زدم دیدم چشاش کم کم داره باز میشه
یونگی: مـ.. من کجام... جیمین
جیمین: جانم
یونگی: چیشده
جیمین: بله
دکتر: لطفا با من بیاید
جیمین: یعنی چیییی
جیمین: اینجوری که من.. وای خدا
دکتر: ببخشید خیلی راحت باهاتون حرف زدم
جیمین: اشکال نداره.
دکتر: نیم ساعت دیگه بهوش میان میتونید ببینیدش
جیمین: اها ممنون
دکتر: خواهش میکنم
رفتم پیش بچه ها
جیمین: نامجون و تهیونگ کوشن
کوک: رفتن هزینه بیمارستانو بدن
جیمین: شرمنده زحتتون دادیم
جین: این چه حرفیه دیوونه. رفیقمونه ها
جیمین: اره خب
کوک: دکتر چی بهت گفت
جیمین: گفت بعضی وقتا ممکنه کنترلشو از دست بده قسمت نمیدونم چی چی مغزش اسیب دیده و تنها راه اروم کردنش...
کوک: اوه.. پس پاره ای
جین: دقیقا
جیمین: اجازه ملاقات داریم اول من میرم پیشش
رفتم نشستم پیش یونگی
جیمین: یونگی
جیمین: پاشو دیگه
به دستگاهی که ضربان قلبشو نشون میداد نگاه کردم ضربان قلبش درست میزد
دستشو گرفتم و بوسه زدم دیدم چشاش کم کم داره باز میشه
یونگی: مـ.. من کجام... جیمین
جیمین: جانم
یونگی: چیشده
۱.۷k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.