دانشگاه بی قانون
⛓️🔗دانشگاه بی قانون🔗⛓️
⛓️🔗پارت ۱۳🔗⛓️
⛓️🤍ویو جیا 🤍⛓️
صبح خواب بودم که کوک زنگ زد گفت آماده بشم داره میاد دنبالم منم سریع ی دوش گرفتم لباس پوشیدم رفتم جلوی در که کوک رو دیدم با خوشحالی دشتم میرفتم سمتش که ی کامیون اومد به سمتم خشکم زده بود داشت میخورد بهم چشمام رو بستم که کشیده شدم به سمت جلو چشامو باز کردم دیدم کوک منو نجات داده تو بغلش بودم کوک: آخه اح.مق چرا بدو بدو میای تو خیابون هاا (عصبی)یوری: بب..خشید( با گریه) کوک:..... چرا گریه میکنی (اروم) یوری: اگه...تو نبودی...میمردم(با سک سکه و گریه ) کوک: (بغلش کرد) اشکال نداره نمردی که یوری: مرسی(اروم) کوک:( داره اشکای یوری رو پاک میکنه)خواهش میکنم نازتو(با خنده خرگوشی ) یوری: وای دانشگاه دیر شد زود باش کوک: باشه باهم راه افتادیم به سمت دانشگاه وقتی رسیدیم امتحان ریاضی یا مسابقه اول رو دادیم و بعد ۳۰ ساعت معلم اومد تا نمره های گروه هارو بگه یا برنده مسابقه اول رو بگه از اخر شروع کرد گفت رسید به نفر دوم گروه لی یوری و جعون جونگ کوک دوم و گروه اول هوانگ یجی و کیم تهیونگ یجی و تهیونگ بلند شدن با خوشحالی هم دیگرو بغل کردن منو کوک یهو همو دیدم گفتیم یوری و کوک: اوقق خجالت بکشین حداقل یجا تنها این کارو میکردین انقدر هم زمان گفتیم که کوک گفت:بزن قدش عین خودمی 😂🤛یوری: 😂🤜 خوب شد که دوم شدیم مسابقه بعدی چیه معلم: خب مسابقه دوم ورزشی هست باهم تو ی تیم هستین ولی دخترا با دخترای گروه مقابل و پسرا با پسرای تیم مقابل مبارزه میکنن منو کوک به هم نگاه کردیم و ما قطعا اول میشدیم چون شاگردان اول تو باشگاه هستیم کوک گفت: برای جایزه اینکه دوم شدیم بستنی مهمونه من یوری: بعله دیگه دوم شدن خرج داره کوک:😂😂 بعد مدرسه رفتیم به بستنی فروشی...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه ♥️✨️
⛓️🔗پارت ۱۳🔗⛓️
⛓️🤍ویو جیا 🤍⛓️
صبح خواب بودم که کوک زنگ زد گفت آماده بشم داره میاد دنبالم منم سریع ی دوش گرفتم لباس پوشیدم رفتم جلوی در که کوک رو دیدم با خوشحالی دشتم میرفتم سمتش که ی کامیون اومد به سمتم خشکم زده بود داشت میخورد بهم چشمام رو بستم که کشیده شدم به سمت جلو چشامو باز کردم دیدم کوک منو نجات داده تو بغلش بودم کوک: آخه اح.مق چرا بدو بدو میای تو خیابون هاا (عصبی)یوری: بب..خشید( با گریه) کوک:..... چرا گریه میکنی (اروم) یوری: اگه...تو نبودی...میمردم(با سک سکه و گریه ) کوک: (بغلش کرد) اشکال نداره نمردی که یوری: مرسی(اروم) کوک:( داره اشکای یوری رو پاک میکنه)خواهش میکنم نازتو(با خنده خرگوشی ) یوری: وای دانشگاه دیر شد زود باش کوک: باشه باهم راه افتادیم به سمت دانشگاه وقتی رسیدیم امتحان ریاضی یا مسابقه اول رو دادیم و بعد ۳۰ ساعت معلم اومد تا نمره های گروه هارو بگه یا برنده مسابقه اول رو بگه از اخر شروع کرد گفت رسید به نفر دوم گروه لی یوری و جعون جونگ کوک دوم و گروه اول هوانگ یجی و کیم تهیونگ یجی و تهیونگ بلند شدن با خوشحالی هم دیگرو بغل کردن منو کوک یهو همو دیدم گفتیم یوری و کوک: اوقق خجالت بکشین حداقل یجا تنها این کارو میکردین انقدر هم زمان گفتیم که کوک گفت:بزن قدش عین خودمی 😂🤛یوری: 😂🤜 خوب شد که دوم شدیم مسابقه بعدی چیه معلم: خب مسابقه دوم ورزشی هست باهم تو ی تیم هستین ولی دخترا با دخترای گروه مقابل و پسرا با پسرای تیم مقابل مبارزه میکنن منو کوک به هم نگاه کردیم و ما قطعا اول میشدیم چون شاگردان اول تو باشگاه هستیم کوک گفت: برای جایزه اینکه دوم شدیم بستنی مهمونه من یوری: بعله دیگه دوم شدن خرج داره کوک:😂😂 بعد مدرسه رفتیم به بستنی فروشی...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه ♥️✨️
۱۳.۵k
۰۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.