بی رحم اما مهربون
من نمیدونم چرا انفالو میکنین چرا حمایت نمیکنین؟
از زبان ات
از خونه رفتم بیرون و چون میدونستم کوک دنبالم میگرده به رانگ گفتم بیاد دنبالم چون من رانگ رو به چشم برادرم میبینم گریه ام رو پنهان نکردم
فلش بک موقعی که رانگ رسید علامت€
€ات چیشد(حرفش کامل نشد که ات شروع به گریه کردن کرد)
+کوک به من خیانت کرد
€اههه کشتی مارو با شوهرت
+بیشعور چطور میگییی(گریه شدید)
€اههه بیا بریم خونه میدونم چیکار کنم
موقعی که رفتن خونه رانگ برای ات توضیح داد که حدف ما پیدا کردن قاتل باباش بوده و خلاصه از این حرفا که بعد ات اروم شد و برای فردا دادخواست طلاق داد که کوک رد کرد
فلش بک یکماه بعد
فردا مافیا ارشد میخواد یکی رو جانشین خودش انتخاب کنه منم چون کلی تلاش کردم میتونم قبول شم و از طرف دیگه هیچ کش منو نمیشناسه
به ساعت نگاه کردم دو صبح بود گرفتم خوابیدم
فلش بک پیش کوک
یک ماهه دنبال ات هستم نمیدونم کجاست انگار اب شده رفته زمین شب ها نمیتونم بدون اون بخوابم چرا عشق اینطوری هست؟
من ال ان اصلا حدفی ندارم فقد میخوام ات پیدا بشه و جانشین مافیا ارشد بشم چون من از همه مافیا ها بهترم گرفتم خوابیدم برای فردا
فردا از زبان ات
دیگه حال ندارم بنویسم دیگه روز ات گذشت
دیدم ساعت هفته دیگه باید آماده میشدم
یه لباس جذب مشکی پوشیدم و قشنگ کمر باریک و شکم تختم تو چشم بود پاهام هم خیلی خوب بود یه آرایش ملایم کردم و راهی شدم.
از زبان کوک
دیگه روز کوک هم گذشت
دیدم ساعت هفت و نیم هست یا خدا من باید هشت اونجا باشم
رفتم یه کت شلوار مشکی پوشیدم موهام هم درست کردم و رفتم
فیک خوبی نیس که حماین نمیکنین؟
از زبان ات
از خونه رفتم بیرون و چون میدونستم کوک دنبالم میگرده به رانگ گفتم بیاد دنبالم چون من رانگ رو به چشم برادرم میبینم گریه ام رو پنهان نکردم
فلش بک موقعی که رانگ رسید علامت€
€ات چیشد(حرفش کامل نشد که ات شروع به گریه کردن کرد)
+کوک به من خیانت کرد
€اههه کشتی مارو با شوهرت
+بیشعور چطور میگییی(گریه شدید)
€اههه بیا بریم خونه میدونم چیکار کنم
موقعی که رفتن خونه رانگ برای ات توضیح داد که حدف ما پیدا کردن قاتل باباش بوده و خلاصه از این حرفا که بعد ات اروم شد و برای فردا دادخواست طلاق داد که کوک رد کرد
فلش بک یکماه بعد
فردا مافیا ارشد میخواد یکی رو جانشین خودش انتخاب کنه منم چون کلی تلاش کردم میتونم قبول شم و از طرف دیگه هیچ کش منو نمیشناسه
به ساعت نگاه کردم دو صبح بود گرفتم خوابیدم
فلش بک پیش کوک
یک ماهه دنبال ات هستم نمیدونم کجاست انگار اب شده رفته زمین شب ها نمیتونم بدون اون بخوابم چرا عشق اینطوری هست؟
من ال ان اصلا حدفی ندارم فقد میخوام ات پیدا بشه و جانشین مافیا ارشد بشم چون من از همه مافیا ها بهترم گرفتم خوابیدم برای فردا
فردا از زبان ات
دیگه حال ندارم بنویسم دیگه روز ات گذشت
دیدم ساعت هفته دیگه باید آماده میشدم
یه لباس جذب مشکی پوشیدم و قشنگ کمر باریک و شکم تختم تو چشم بود پاهام هم خیلی خوب بود یه آرایش ملایم کردم و راهی شدم.
از زبان کوک
دیگه روز کوک هم گذشت
دیدم ساعت هفت و نیم هست یا خدا من باید هشت اونجا باشم
رفتم یه کت شلوار مشکی پوشیدم موهام هم درست کردم و رفتم
فیک خوبی نیس که حماین نمیکنین؟
۷.۶k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.