رز های وحشی 🇰🇷 «پارت دوازدهم»
امپولانس به بیمارستان رسید تخت را از امپولانس بیرون اوردند و با بدو بدو داخل بیمارستان شدند🏨 پرستار ها دیدند مورد اورژانسیه سریع پزشک ها را صدا زدند 🧑⚕️ خون زیادی ازش رفته . دکتر ها گفتند باید کسی هم خون ㅇمثبت باشه بده . هان سون جون گفت من ㅇ مثبت هستم و همه خونش را به زیدش داد . دکتر ها سر جیان سون را پانسمان گرفتند 🤕و واسه اسکن سر و بدن فرستادنش اسکن که انجام شد یکی از پزشک ها گفت متاسفانه او دچار فراموشی شده است هر چیزی تا4سال پیش اتفاق افتاده رافراموش کرده .همین را گفت و بعد رفت.... پرستار وسایل های جیان سون را به هان سون جون دادو رفت
هان سون جون با ناراحتی کنار پنجره رفت و همون موقع سانگ جان رسید ، هان سون جون داد زد همش تقصیر تو بود الان دیگه هیچی یادش نمیاد می خوای چکار کنی ها همین را گفت و سر گیجه گرفت و افتاد بر روی زمین . سانگ جان او را از زمین بلند کرد و پرستار ها را صدا زد ..او را بردند بر روی تخت و ازش ازمایش گرفتند و معلوم شد که او کم خون بوده و هرچه خونی در بدن داشته را به دوست دخترش داده و سریع بهش خون و سرم وصل کردند و بعد رفتند .
هان سون جون با ناراحتی کنار پنجره رفت و همون موقع سانگ جان رسید ، هان سون جون داد زد همش تقصیر تو بود الان دیگه هیچی یادش نمیاد می خوای چکار کنی ها همین را گفت و سر گیجه گرفت و افتاد بر روی زمین . سانگ جان او را از زمین بلند کرد و پرستار ها را صدا زد ..او را بردند بر روی تخت و ازش ازمایش گرفتند و معلوم شد که او کم خون بوده و هرچه خونی در بدن داشته را به دوست دخترش داده و سریع بهش خون و سرم وصل کردند و بعد رفتند .
۱.۹k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.