چرخُ فلک p12
چند لحظه بعد کتی شتاب زده اومد تو با دیدن من کپ کرد
نمیدونم صورتم بعد از اون کتک ها چه شکلی شده ک کتی اینجور تعجب کرده
_چه بلایی سرت اومده؟
دوباره چشمه ی اشکم جوشید...محکم بغلم کرد که تنم درد گرفت و ناله ای کردم
جدا شد و پرسید:
_چرا سر و صورتت اینجوریه؟..کی اینکارو کرده
لب زدم:
_بعدا بهت میگم...الان بگو بابام حالش چطوره؟
مکث کرد:
_خب..راستش..وضعیتش خوب نیست...رفته تو کما
وا رفتم..کما؟؟؟
خواستم رو پاهام وایسم ک درد وحشتناکی تو تنم پیچید
کتی سریع زیر بازوم رو گرفت
با کمک گلی خانم و کتی تو ماشین نشستم
گلی خانم گفت:
_بازم بهم سر بزن
_حتما
چند دیقه ای میشد راه افتاده بودیم که گفت:
_نمیخوای بگی چیشده؟
همونطور ک به بیرون خیره بودم لب زدم:
_میشه راجبش حرف نزنیم؟
دیگه چیزی نگفت و من ازش ممنون بودم ک ادامه نداد
جلوی خونه نگه داشت:
_بعد از ظهر میام دنبالت بریم بیمارستان
گفتم:
_نه...خودم فردا صبح میام
_کلارا تو چت شده؟...چرا یه کلام نمیگی چی شدع
بی توجه به سوالی ک پرسید گفتم:
_کمکم میکنی تا خونه برم؟
بعد از رفتن کتی با کمک درو دیوار خودمو به حموم رسوندم
لباسامو درآوردم و زیر دوش وایسادم...حس میکردم کثیف ترین آدم رو زمینم...حس میکردم جای لمس دستاشون هنوز رو بدنمه...اونقدر خودم رو کیسه کشیدم که پوستم قرمز شد
با حوله از حموم اومدم بیرون
نمیدونم صورتم بعد از اون کتک ها چه شکلی شده ک کتی اینجور تعجب کرده
_چه بلایی سرت اومده؟
دوباره چشمه ی اشکم جوشید...محکم بغلم کرد که تنم درد گرفت و ناله ای کردم
جدا شد و پرسید:
_چرا سر و صورتت اینجوریه؟..کی اینکارو کرده
لب زدم:
_بعدا بهت میگم...الان بگو بابام حالش چطوره؟
مکث کرد:
_خب..راستش..وضعیتش خوب نیست...رفته تو کما
وا رفتم..کما؟؟؟
خواستم رو پاهام وایسم ک درد وحشتناکی تو تنم پیچید
کتی سریع زیر بازوم رو گرفت
با کمک گلی خانم و کتی تو ماشین نشستم
گلی خانم گفت:
_بازم بهم سر بزن
_حتما
چند دیقه ای میشد راه افتاده بودیم که گفت:
_نمیخوای بگی چیشده؟
همونطور ک به بیرون خیره بودم لب زدم:
_میشه راجبش حرف نزنیم؟
دیگه چیزی نگفت و من ازش ممنون بودم ک ادامه نداد
جلوی خونه نگه داشت:
_بعد از ظهر میام دنبالت بریم بیمارستان
گفتم:
_نه...خودم فردا صبح میام
_کلارا تو چت شده؟...چرا یه کلام نمیگی چی شدع
بی توجه به سوالی ک پرسید گفتم:
_کمکم میکنی تا خونه برم؟
بعد از رفتن کتی با کمک درو دیوار خودمو به حموم رسوندم
لباسامو درآوردم و زیر دوش وایسادم...حس میکردم کثیف ترین آدم رو زمینم...حس میکردم جای لمس دستاشون هنوز رو بدنمه...اونقدر خودم رو کیسه کشیدم که پوستم قرمز شد
با حوله از حموم اومدم بیرون
۱۸.۴k
۰۲ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.