عنوان:دوست قهرمان من!
عنوان:دوست قهرمان من!
𝒑𝒂𝒓𝒕 𝟓
که یهو دستی مانعش شد... همون پسر بود!
پسر:اسم من جونگ ووعه!
هیون وو:ها؟!
جونگ وو:گشنت نیست؟! بیا بریم یه چیزی بخوریم!
هیون وو:چی ولی ولی...
جونگ وو بدون توجه به حرف های هیون وو که دستشو ول کنه راهشو به سمت بوفه کشید... جونگ وو یکم خوراکی خرید و دوباره دست هیون وو رو دنبال خودش کشید و هیون وو با تعجب بهش نگاه میکرد!
روی یه صندلی نشستن و جونگ وو خوراکی هارو باز میکرد... یکیشو داد دست هیون وو و خودش شروع کرد به خوردن... هیون وو که تا الان با تعجب دنبالش بود گفت:چیکار میکنی؟!
جونگ وو:هوم؟! خوراکی میخورم!
هیون وو:برای چی یهو دنبالت کشوندی؟! اصن میدونی من کیم؟!
جونگ وو:هوم... اره... همونی که اون پسرَ رو کتک زد!
هیون وو با تعجب بهش نگاه میکرد ولی همینطور به خوردن خوراکیش ادامه میداد...!
ادامه دارد...
𝒑𝒂𝒓𝒕 𝟓
که یهو دستی مانعش شد... همون پسر بود!
پسر:اسم من جونگ ووعه!
هیون وو:ها؟!
جونگ وو:گشنت نیست؟! بیا بریم یه چیزی بخوریم!
هیون وو:چی ولی ولی...
جونگ وو بدون توجه به حرف های هیون وو که دستشو ول کنه راهشو به سمت بوفه کشید... جونگ وو یکم خوراکی خرید و دوباره دست هیون وو رو دنبال خودش کشید و هیون وو با تعجب بهش نگاه میکرد!
روی یه صندلی نشستن و جونگ وو خوراکی هارو باز میکرد... یکیشو داد دست هیون وو و خودش شروع کرد به خوردن... هیون وو که تا الان با تعجب دنبالش بود گفت:چیکار میکنی؟!
جونگ وو:هوم؟! خوراکی میخورم!
هیون وو:برای چی یهو دنبالت کشوندی؟! اصن میدونی من کیم؟!
جونگ وو:هوم... اره... همونی که اون پسرَ رو کتک زد!
هیون وو با تعجب بهش نگاه میکرد ولی همینطور به خوردن خوراکیش ادامه میداد...!
ادامه دارد...
۱.۶k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.