@نه به این راحتی بیبی گرل
@نه به این راحتی بیبی گرل
ات: گمشو مرتیکه
@چی گفتیی؟ میدونی من کیم؟
ات: بزار حدس بزنم... یه سگ ولگرد
@تو چطور...
میخواست بزنتم که دستش تو هوا موند
شوگا: چطور به خودت اجازه دادی دست رو دوست دختر من بلند کنی.... هااا (داد)
@تو دیگه کدوم خری هستی
شوگا: الان میگم...
انقدر زدش که از دهنش خون میومد
شوگا: حالت خوبه؟
ات: اره
دیدم یه ماشین پیشمون وایستاد
سوجون: اینجا چخبره؟ ها؟ تو یونگی هستی نه؟
شوگا: بله و شما؟
جه مین و یونجین: تو دوست پسرشی که نجاتش دادی؟
شوگا: بله
یونجین: دیدی ات... نگفتی خودش گفت
ات:خب حالا
شوگا: نگفتی اینا کین
ات: ها، دوستامن
شوگا: همونا که اونروز باهات تو بار بودن؟
ات: مگه توعم اونجا بودی؟
شوگا: بله
ات: هوم من خستم برم خونه... توعم بیا
شوگا: من کار دارم نمیتونم
ات: باسه پس یوقت دیگه میبینمت
سوجون: ببین میترسم دوست پسرت بکشنمون وگرنه مجبورت می کردم دوباره بدویب
ات: قربونش بشم که هست
شوگا: خنده... خدافظ بیب
ات: خدافظ دارلینگ من
شوگا:لبخند
ات ... الان میشه برسونیدم
سوجون: سوار شو
ات: ای قربون دستتون
رفتم سوار شدم رسوندنم خونه و خودشون رفتن منم رفتم تو اتاقم لباسمو عوض کردم رفتم پایین جیمین خونه نبود که یه شماره ناشناس زنگ زد بهم
ات: الو
جیمین: الو، ات
ات: جیمین تویی؟ چرا شمارت ناشناسه
جیمین: گوش کن من الان امریکاعم و به دلایلی گوشیمو عوض کردم... ممکنه تا دوروز خونه نیام پس حواست باشه
ات: باشع فقط...چرا رفتی امریکا؟
جیمین: برای یع ماموریت
ات: ها باش
جیمین: مرااقب باش... بای
ات: چششم... باییی
ات: الان دو روز خودم تنها خونم؟ تو این مدت چیکار کنم؟ ایش
رفتم پشت کامپیوترمو یکم گیم زدم دیگه خسته شدم که یه فکری به کلم زد
ات: خب بریم یه جاییی
رفتم لباسمو عوض کردم (عکسشو میزارم) موهامو بالا بستمو کولمو برداشتم... زنگ زدم سوجون
ات: الو
سوجون: الو
ات: حاظر شو بریم یه جایی
سوجون: کجا؟
ات: باشگاه ، لباس راحت بپوش میام دنبالت
سوجون: باشه
رفتم ماشینو برداشتمو رفتم سمت عمارت سوجون سوار شد و رفتیم باشگاه...
ادامه دارد
شرط ندره
ات: گمشو مرتیکه
@چی گفتیی؟ میدونی من کیم؟
ات: بزار حدس بزنم... یه سگ ولگرد
@تو چطور...
میخواست بزنتم که دستش تو هوا موند
شوگا: چطور به خودت اجازه دادی دست رو دوست دختر من بلند کنی.... هااا (داد)
@تو دیگه کدوم خری هستی
شوگا: الان میگم...
انقدر زدش که از دهنش خون میومد
شوگا: حالت خوبه؟
ات: اره
دیدم یه ماشین پیشمون وایستاد
سوجون: اینجا چخبره؟ ها؟ تو یونگی هستی نه؟
شوگا: بله و شما؟
جه مین و یونجین: تو دوست پسرشی که نجاتش دادی؟
شوگا: بله
یونجین: دیدی ات... نگفتی خودش گفت
ات:خب حالا
شوگا: نگفتی اینا کین
ات: ها، دوستامن
شوگا: همونا که اونروز باهات تو بار بودن؟
ات: مگه توعم اونجا بودی؟
شوگا: بله
ات: هوم من خستم برم خونه... توعم بیا
شوگا: من کار دارم نمیتونم
ات: باسه پس یوقت دیگه میبینمت
سوجون: ببین میترسم دوست پسرت بکشنمون وگرنه مجبورت می کردم دوباره بدویب
ات: قربونش بشم که هست
شوگا: خنده... خدافظ بیب
ات: خدافظ دارلینگ من
شوگا:لبخند
ات ... الان میشه برسونیدم
سوجون: سوار شو
ات: ای قربون دستتون
رفتم سوار شدم رسوندنم خونه و خودشون رفتن منم رفتم تو اتاقم لباسمو عوض کردم رفتم پایین جیمین خونه نبود که یه شماره ناشناس زنگ زد بهم
ات: الو
جیمین: الو، ات
ات: جیمین تویی؟ چرا شمارت ناشناسه
جیمین: گوش کن من الان امریکاعم و به دلایلی گوشیمو عوض کردم... ممکنه تا دوروز خونه نیام پس حواست باشه
ات: باشع فقط...چرا رفتی امریکا؟
جیمین: برای یع ماموریت
ات: ها باش
جیمین: مرااقب باش... بای
ات: چششم... باییی
ات: الان دو روز خودم تنها خونم؟ تو این مدت چیکار کنم؟ ایش
رفتم پشت کامپیوترمو یکم گیم زدم دیگه خسته شدم که یه فکری به کلم زد
ات: خب بریم یه جاییی
رفتم لباسمو عوض کردم (عکسشو میزارم) موهامو بالا بستمو کولمو برداشتم... زنگ زدم سوجون
ات: الو
سوجون: الو
ات: حاظر شو بریم یه جایی
سوجون: کجا؟
ات: باشگاه ، لباس راحت بپوش میام دنبالت
سوجون: باشه
رفتم ماشینو برداشتمو رفتم سمت عمارت سوجون سوار شد و رفتیم باشگاه...
ادامه دارد
شرط ندره
۲۴.۹k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.