red moon
#red_moon
#ماه_سرخ
P7
با دیدن اون تابلو سرجاش میخکوب شد
به طرز عجیبی همه چیزش تغییر کرده بود
یعنی تابلو به اون بزرگی رو ا.ت تنها تو یه شب عوض کرده بود یا راز دیگه ایی پشتش پنهانه
دیگه اون موهای طلایی دیده نمی شد
اون چشمای آبی محو شده بودن
تصویر کاملا تغییر کرده بود
مردی با موهایی به سیاهی آسمون شب چشمایی مشکی تیره که میون سفیدی چشمم تار های فراوانی از رگ های قرمز دیده می شد
پوستی رنگ پریده و سفید
ترکیب اون موهای مشکی با اون پوست سفید یه چیز کاملا خاص بود که با اون چشماش حس خیلی عجیبی به آدم می داد
میشه گفت اگه کسی توی نگاه اول اونو میدید با من اشتباه می گرفت ، اما بعد که به جزئیات صورتش نگاه کنی میفهمی نع اون یه نفره دیگست
تنها چیزی که توی اون تابلو تغییری نکرده بود اون انگشتر با یاقوت قرمز وسطش
دلهره ایی بهم دست داد
اه جونگکوک فقط یه شبه همین ...
رفتم به سمت آشپز خونه که دیدم ا.ت توش نیست
یعنی کجا رفته بود
چشمم به شعله ایی خورد که از بیرون خونه به چشم می خورد
رفتم بیرون و دیدم ا.ت همونجا نشسته بود
رفتم کنارش و نشستم
هی بابت اون شربت ، متاسفم راستش عادت دارم هرچی می بینم تعمشو تست کنم
نفسب بیرون دادم ، نه مشکلی نیست
- خب حالت گرفتس ، از شلوغی بدت میاد ؟!
نه اینطور نیست ، فقط امشب تولد یه نفره ....
- واقعا تولد کیه ؟!
اونش دیگه مهم نیست ، اما اون دیگه کنارم نیست تا باهم تولدشو جشن بگیریم ، خیلی وقته از مرگش میگذره
- وای متاسفم ، چند وقت میشه مرده ؟!
اگه بگم این سی و هفتمین سالیه که ازم جدا شده باور می کنی ؟
- شوخی می کنییی !!
اههم اره شوخی بود ...
- هی راستی یه چیزی یادم اومد
هوم چی ؟!
- تابلویی که اونجا بود چطور تغییر کرده نمی فهمم
ها چی تابلو ؟ اون واسه چی باید تغییر کرده باشه ؟
- باور نمی کنی بیا ببینش
باهم رفتیم اما اون تابلو هیچ تغییری نکرده بود
خب کجای این تابلو تغییر کرده
- باور کن خیلی عوض شده بود
اما هیچ تغییری توش دیده نمیشه
- اما من دیدم ۱۸۰ درجه عوض شده بود
فکر کنم بخاطر خوردن خو........ اون شربت حالت بد شده
- اههههم ..... امیدوارمممم
__________________________
نویسنده ها : @ayyyyyy_9589 @bts.stray.kids.laver
#ماه_سرخ
P7
با دیدن اون تابلو سرجاش میخکوب شد
به طرز عجیبی همه چیزش تغییر کرده بود
یعنی تابلو به اون بزرگی رو ا.ت تنها تو یه شب عوض کرده بود یا راز دیگه ایی پشتش پنهانه
دیگه اون موهای طلایی دیده نمی شد
اون چشمای آبی محو شده بودن
تصویر کاملا تغییر کرده بود
مردی با موهایی به سیاهی آسمون شب چشمایی مشکی تیره که میون سفیدی چشمم تار های فراوانی از رگ های قرمز دیده می شد
پوستی رنگ پریده و سفید
ترکیب اون موهای مشکی با اون پوست سفید یه چیز کاملا خاص بود که با اون چشماش حس خیلی عجیبی به آدم می داد
میشه گفت اگه کسی توی نگاه اول اونو میدید با من اشتباه می گرفت ، اما بعد که به جزئیات صورتش نگاه کنی میفهمی نع اون یه نفره دیگست
تنها چیزی که توی اون تابلو تغییری نکرده بود اون انگشتر با یاقوت قرمز وسطش
دلهره ایی بهم دست داد
اه جونگکوک فقط یه شبه همین ...
رفتم به سمت آشپز خونه که دیدم ا.ت توش نیست
یعنی کجا رفته بود
چشمم به شعله ایی خورد که از بیرون خونه به چشم می خورد
رفتم بیرون و دیدم ا.ت همونجا نشسته بود
رفتم کنارش و نشستم
هی بابت اون شربت ، متاسفم راستش عادت دارم هرچی می بینم تعمشو تست کنم
نفسب بیرون دادم ، نه مشکلی نیست
- خب حالت گرفتس ، از شلوغی بدت میاد ؟!
نه اینطور نیست ، فقط امشب تولد یه نفره ....
- واقعا تولد کیه ؟!
اونش دیگه مهم نیست ، اما اون دیگه کنارم نیست تا باهم تولدشو جشن بگیریم ، خیلی وقته از مرگش میگذره
- وای متاسفم ، چند وقت میشه مرده ؟!
اگه بگم این سی و هفتمین سالیه که ازم جدا شده باور می کنی ؟
- شوخی می کنییی !!
اههم اره شوخی بود ...
- هی راستی یه چیزی یادم اومد
هوم چی ؟!
- تابلویی که اونجا بود چطور تغییر کرده نمی فهمم
ها چی تابلو ؟ اون واسه چی باید تغییر کرده باشه ؟
- باور نمی کنی بیا ببینش
باهم رفتیم اما اون تابلو هیچ تغییری نکرده بود
خب کجای این تابلو تغییر کرده
- باور کن خیلی عوض شده بود
اما هیچ تغییری توش دیده نمیشه
- اما من دیدم ۱۸۰ درجه عوض شده بود
فکر کنم بخاطر خوردن خو........ اون شربت حالت بد شده
- اههههم ..... امیدوارمممم
__________________________
نویسنده ها : @ayyyyyy_9589 @bts.stray.kids.laver
۲.۸k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.