پارت ده : دلقک مریض

پارت ده : دلقک مریض

رفتیم جلو که دوباره ی گردن بند اونجا بود


روش ی صلیب بود ی قبر بود داخلش ی استخون مصنوعی بود

برداشتمش و رفتیم جلو تر ی دیوار سوراخ دار دیدیم
گردن بند رو گذاشتیم توی سوراخ و دیوار کنار رفت
رفتیم داخل اتاق که ی نامه روی میز دیدیم
برداشتمش داخلش نوشته شده بود

تا الان خوب اومدید
اما هر بلایی سرتون بیاد تقصیر خودتونه
مواظب باشید

فهمیدیم یکی ی بازی کثیف راه انداخته

توجه نکردیم و دنبال جیمین رفتیم
دلمون برای جیمین تنگ‌ شده بود

همون طور ادامه دادیم تا از زیر زمین خارج شدیم و رسیدیم به ی هزار تو

رفتیم داخل هزار تو و شروع به داد. زدن کردیم
ات‌ : جیمیننننن
کوک : جیمیننننن
جنی : عزیزمممممم‌
همون طور که داد می زدیم
صدایی اومد
جیمین : کمکککککککک
ات‌ : صدای جیمینه
کوک : از این طرف
رفتیم سمت صدا که جیمین مثل کوک دست و پاش بسته شده بود

رفتیم پیشش
دست و پاشو باز کردیم
جیمین : دلقک
کوک : چیشده
جیمین : همون دلقکه که میومد زیر خونمون اون این کارو کرد اون دست و پامو بست

جنی : یا خدا
ات‌ : بیاید از این جنگل لعنتی بریم

کوک : باشه آروم باش