ارباب من پارت پنج
ا/ت:ددیییی
کوک:اوممم(حلقه کردن دستاش دور کمرش)جونم*اروم و بممممم*
ا/ت:بگیم ببرنش بیمارستان؟
کوک:حرفشم نزن
ا/ت:ددیییییییی
کوک:باشه
ا/ت:یوهووووو(بوس کردن لپش)
کوک:(لبخند)بیاین این عوضیو ببرین بیمارستان
×ساعت ده شب×
کوک:بیبی!!
ا/ت:جونم
کوک:باید برم یه پارتی تا یه سری سندو از شوگا بگیرم(رفیقش)
ا/ت:باشه
کوک:تو ام بیا
ا/ت:باشهههه
×نیم ساعت بعد×
ا/ت:اماده شدم
(لباسش اسلاید دوم)
کوک:(رفتن سمتش)(گرفتن بالای کمرش با یکی از دستاش)(دس کشیدن روی کمرش)(کردن سرش داخل سینش)
ا/ت:(نوازش کردن موهاش)
کوک:اه بیبی خیلی دوست دارم ولی با این لباس نمیتونی بیای
ا/ت:فک کردم دوس داریش
کوک:من صاحب لباسو دوس دارم(نزدیک کردن لباش به لباش)
ا/ت:اومممم باششش ، میرم عوض میکنم
کوک:اوممم(بوسیدن لباش)
(لباس دومش توی اسلاید سوم)
کوک:بریم بیبیی(برآید بغل کردنش رفتن پایین)
A,t
داشت رانندگی میکرد که یهو...
(لباس کوک استایل اخر)
شرایط 100 کامنت بر میاد
15 لایک
کوک:اوممم(حلقه کردن دستاش دور کمرش)جونم*اروم و بممممم*
ا/ت:بگیم ببرنش بیمارستان؟
کوک:حرفشم نزن
ا/ت:ددیییییییی
کوک:باشه
ا/ت:یوهووووو(بوس کردن لپش)
کوک:(لبخند)بیاین این عوضیو ببرین بیمارستان
×ساعت ده شب×
کوک:بیبی!!
ا/ت:جونم
کوک:باید برم یه پارتی تا یه سری سندو از شوگا بگیرم(رفیقش)
ا/ت:باشه
کوک:تو ام بیا
ا/ت:باشهههه
×نیم ساعت بعد×
ا/ت:اماده شدم
(لباسش اسلاید دوم)
کوک:(رفتن سمتش)(گرفتن بالای کمرش با یکی از دستاش)(دس کشیدن روی کمرش)(کردن سرش داخل سینش)
ا/ت:(نوازش کردن موهاش)
کوک:اه بیبی خیلی دوست دارم ولی با این لباس نمیتونی بیای
ا/ت:فک کردم دوس داریش
کوک:من صاحب لباسو دوس دارم(نزدیک کردن لباش به لباش)
ا/ت:اومممم باششش ، میرم عوض میکنم
کوک:اوممم(بوسیدن لباش)
(لباس دومش توی اسلاید سوم)
کوک:بریم بیبیی(برآید بغل کردنش رفتن پایین)
A,t
داشت رانندگی میکرد که یهو...
(لباس کوک استایل اخر)
شرایط 100 کامنت بر میاد
15 لایک
۱۱.۴k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.