خواهربرادری part10
خواهربرادری
Part10
امروز روز اول کاری هایون برا جیمین و روز اول رفتن جی هوپ
هایون ویو
امروز روز امتحان جیمین بود و دو زنگ خرج امتحانش کردن
بعد امتحان که زنگ تفریح خورد رفتم تو کلاسشون کسی نبود جز جیمین و دوستای احمق اش که لم داده بودن رو صندلی و میز....بی اهمین به اون کصمغزا رفتم جفت جیمین(محض اطلاع کلاس جیمین و جونگ کوک با کلاس هایون جدایهه چون جیمین و جونگ کوک دوقلو های ناهمسان بودن و دوسال از هایون بزرگتر بودن و جی هوپ ۴ سال)
جیمین:هایون
هایون:بله
جیمین:تروخدا ماساژم بده
هایون:این مف خورا اینجا هیچ گوهی نمیخورن؟چرا من؟؟؟
پسرا:یاااااااا
جیمین:مث اینکه قول قرارمون یادت رفته
هایون:ها؟نه
قشنگ ماساژش دادم تا خستگی از تنش بره و قدر همچین خواهری رو بدونه تا نخاد اخاذی کنه
پرش زمانی(۱۵ روز بعد)
جونگ کوک ویو
هایون دم در سالن مدرسه وایساده داره مثل همیشه غر میزنه خب به من چهههه
هایون:وای جونگ کوک دیگه نمیتونمممم
جونگ کوک:چیو؟
هایون:۱۵ روز دیگه باید برای جیمین خر کار کنم تا اون موقع دیوونه میشمممممم
جونگ کوک زیر لب:خب به من چه؟
هایون:به توچه؟
جونگ کوک:ها؟هیچی؛
هایون:وایییی خدا
هایون روبرو جونگ کوک بود و داشت رو به قیافه جونگ کوک نگاه میکرد تمام مدت سر جونگ کوک پایین بود تا اینکه دید جونگ کوک داره جایی رو نگاه میکنه و دهنش وا مونده
هایون:اوپا؟زنده ای؟چته؟دارم بات حرف میزنم
جونگ کوک:هیونگ!
هایون با خودش گفت جیمین که از جونگ کوک بزرگتر نیس که بخاد بهش بگه هیونگ و فکرش به یه جا دیگه بر خورد
برگشت و با چیزی که دید مرد و زنده شد
جی هوپ:کی ازت کار کشیده؟
هایون:اوپا!!!!!ای..ن.جا.. چی..کا..ر میکنی؟
جی هوپ:جیمین به مامان گفت بیاد مدرسه که نمراتت رو ببینه من دیشب رسیدم البته موقعی که شما خواب بودید امروز صب هم با مامان اومدم
هایون:مامان کجاس؟
جی هوپ:رفته نمراتت رو ببینه
هایون:هااااااا؟
هایون:اون جیمین فاکی کجاس؟(عصبانیت)
جیمین:اینجام جونم کاری داشتی؟
هایون:......
ادامه پارت بعد
Part10
امروز روز اول کاری هایون برا جیمین و روز اول رفتن جی هوپ
هایون ویو
امروز روز امتحان جیمین بود و دو زنگ خرج امتحانش کردن
بعد امتحان که زنگ تفریح خورد رفتم تو کلاسشون کسی نبود جز جیمین و دوستای احمق اش که لم داده بودن رو صندلی و میز....بی اهمین به اون کصمغزا رفتم جفت جیمین(محض اطلاع کلاس جیمین و جونگ کوک با کلاس هایون جدایهه چون جیمین و جونگ کوک دوقلو های ناهمسان بودن و دوسال از هایون بزرگتر بودن و جی هوپ ۴ سال)
جیمین:هایون
هایون:بله
جیمین:تروخدا ماساژم بده
هایون:این مف خورا اینجا هیچ گوهی نمیخورن؟چرا من؟؟؟
پسرا:یاااااااا
جیمین:مث اینکه قول قرارمون یادت رفته
هایون:ها؟نه
قشنگ ماساژش دادم تا خستگی از تنش بره و قدر همچین خواهری رو بدونه تا نخاد اخاذی کنه
پرش زمانی(۱۵ روز بعد)
جونگ کوک ویو
هایون دم در سالن مدرسه وایساده داره مثل همیشه غر میزنه خب به من چهههه
هایون:وای جونگ کوک دیگه نمیتونمممم
جونگ کوک:چیو؟
هایون:۱۵ روز دیگه باید برای جیمین خر کار کنم تا اون موقع دیوونه میشمممممم
جونگ کوک زیر لب:خب به من چه؟
هایون:به توچه؟
جونگ کوک:ها؟هیچی؛
هایون:وایییی خدا
هایون روبرو جونگ کوک بود و داشت رو به قیافه جونگ کوک نگاه میکرد تمام مدت سر جونگ کوک پایین بود تا اینکه دید جونگ کوک داره جایی رو نگاه میکنه و دهنش وا مونده
هایون:اوپا؟زنده ای؟چته؟دارم بات حرف میزنم
جونگ کوک:هیونگ!
هایون با خودش گفت جیمین که از جونگ کوک بزرگتر نیس که بخاد بهش بگه هیونگ و فکرش به یه جا دیگه بر خورد
برگشت و با چیزی که دید مرد و زنده شد
جی هوپ:کی ازت کار کشیده؟
هایون:اوپا!!!!!ای..ن.جا.. چی..کا..ر میکنی؟
جی هوپ:جیمین به مامان گفت بیاد مدرسه که نمراتت رو ببینه من دیشب رسیدم البته موقعی که شما خواب بودید امروز صب هم با مامان اومدم
هایون:مامان کجاس؟
جی هوپ:رفته نمراتت رو ببینه
هایون:هااااااا؟
هایون:اون جیمین فاکی کجاس؟(عصبانیت)
جیمین:اینجام جونم کاری داشتی؟
هایون:......
ادامه پارت بعد
۱۴.۷k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.