𝙿𝙰𝚁𝚃 ³³
ᴇsᴛᴇᴘ ғᴀᴛʜᴇʀ 🤍🦋
یکم بعد جیمین اومد نشست پیش ا/ت..
ا/ت: کجا رفته بودی؟
جیمین: یکی از دوستام بهم زنگ زده بود رفتم تا جواب اونو بدم
ا/ت: آها ، باشه
جیمین دستشو آورد بالا و انداخت دور گردن ا/ت
سوهو: دستتو بردار
جیمین: و اگه برندارم
سوهو: ازم بزرگ تری احترامتو میزارم ولی شر به پا نکن
جیمین: اها ، اونوقت الان تو کی ای که براش غیرتی شدی؟
سوهو: دوست پسرشم ، با این قضیه مشکل داری؟
جیمین: دوست پسر؟ ههه...دهنت هنوز بوی شیر میده بچه بکش کنار بابا
ا/ت: یاااااا .... بس کنید
جیمین: اول اون شروع کرد
سوهو: من شروع کردم؟ ، مرتیکه کسگی
جیمین: هوی... درست صحبت کن عوضی
راوی: همزمان با هم بلند شدن و جیمین یقه سوهو رو گرفت و بهش یه مشت زد...
کل مهمونا جمع شده بودن تا بلکه بتونن این دوتا رو از هم جدا کنن..
ا/ت: تروخدا تمومش کنید
جیمین اصن بیخیال نمیشد و پشت سر هم به سوهو مشت میزد
سوهو: نکنه....عا...عاشقشی؟
جیمین: آره....آره عاشقشم
سوهو: خیلی آدم عوضی ای هستی
ا/ت: تمومش کن جیم لطفا ، تمومش کن (گریه)
جیمین: ...
ا/ت: کشتیش عوضی ولش کن (گریه)
جیمین: عزیزم...گریه نکن ، خب ...ببخشید تموم شد
ا/ت: تو همه چیو خراب کردی ، همه چیو
جیمین: ا/ت من فقط .... فقط یکم عصبانی شدم
ا/ت: این یکمه؟ کم مونده بود بکشیش
کنار سوهو نشست و همین طور که دراز کشیده بود سوهو رو کشید تو بغلش ... (بچه ها منظورم اینکه سوهو رو دراز کشیده بود ا/ت نشسته)
ا/ت: سو...سوهو
سوهو: د...دیدی ا/ت ، گفتم...که این داره...بین مارو خراب میکنه..
ا/ت: نه این طور نیست
سوهو: تو دوسش داری؟
ا/ت: نه ... من تورو دوست دارم
سوهو: پس ...چرا ازم پرسیدی ...اگه ازهم...جدا شیم تو چیکار میکنی؟
ا/ت: نه...من تو رو دوست دارم سوهو
سوهو: الان بهت میگم چیکار میکنم...من میمیرم ا/ت ، ولی میخوام که تو خوشحال و خوشبخت بشی پیش کسی که دوسش داری
ا/ت: ....(گریه)
سوهو: گریه نکن پرنسس ، اون ازت مراقبت میکنه برعکس من که نتونستم ، با اینکه ازش متنفرم ولی میدونم که از تو مراقبت میکنه..
•ادامه دارد•
▪︎پدر خوانده▪︎
یکم بعد جیمین اومد نشست پیش ا/ت..
ا/ت: کجا رفته بودی؟
جیمین: یکی از دوستام بهم زنگ زده بود رفتم تا جواب اونو بدم
ا/ت: آها ، باشه
جیمین دستشو آورد بالا و انداخت دور گردن ا/ت
سوهو: دستتو بردار
جیمین: و اگه برندارم
سوهو: ازم بزرگ تری احترامتو میزارم ولی شر به پا نکن
جیمین: اها ، اونوقت الان تو کی ای که براش غیرتی شدی؟
سوهو: دوست پسرشم ، با این قضیه مشکل داری؟
جیمین: دوست پسر؟ ههه...دهنت هنوز بوی شیر میده بچه بکش کنار بابا
ا/ت: یاااااا .... بس کنید
جیمین: اول اون شروع کرد
سوهو: من شروع کردم؟ ، مرتیکه کسگی
جیمین: هوی... درست صحبت کن عوضی
راوی: همزمان با هم بلند شدن و جیمین یقه سوهو رو گرفت و بهش یه مشت زد...
کل مهمونا جمع شده بودن تا بلکه بتونن این دوتا رو از هم جدا کنن..
ا/ت: تروخدا تمومش کنید
جیمین اصن بیخیال نمیشد و پشت سر هم به سوهو مشت میزد
سوهو: نکنه....عا...عاشقشی؟
جیمین: آره....آره عاشقشم
سوهو: خیلی آدم عوضی ای هستی
ا/ت: تمومش کن جیم لطفا ، تمومش کن (گریه)
جیمین: ...
ا/ت: کشتیش عوضی ولش کن (گریه)
جیمین: عزیزم...گریه نکن ، خب ...ببخشید تموم شد
ا/ت: تو همه چیو خراب کردی ، همه چیو
جیمین: ا/ت من فقط .... فقط یکم عصبانی شدم
ا/ت: این یکمه؟ کم مونده بود بکشیش
کنار سوهو نشست و همین طور که دراز کشیده بود سوهو رو کشید تو بغلش ... (بچه ها منظورم اینکه سوهو رو دراز کشیده بود ا/ت نشسته)
ا/ت: سو...سوهو
سوهو: د...دیدی ا/ت ، گفتم...که این داره...بین مارو خراب میکنه..
ا/ت: نه این طور نیست
سوهو: تو دوسش داری؟
ا/ت: نه ... من تورو دوست دارم
سوهو: پس ...چرا ازم پرسیدی ...اگه ازهم...جدا شیم تو چیکار میکنی؟
ا/ت: نه...من تو رو دوست دارم سوهو
سوهو: الان بهت میگم چیکار میکنم...من میمیرم ا/ت ، ولی میخوام که تو خوشحال و خوشبخت بشی پیش کسی که دوسش داری
ا/ت: ....(گریه)
سوهو: گریه نکن پرنسس ، اون ازت مراقبت میکنه برعکس من که نتونستم ، با اینکه ازش متنفرم ولی میدونم که از تو مراقبت میکنه..
•ادامه دارد•
▪︎پدر خوانده▪︎
۲۹.۲k
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.