فردی چند گردو به بهلول داد و گفت: بشکن و بخور و برای من د
فردی چند گردو به بهلول داد و گفت: بشکن و بخور و برای من دعا کن
بهلول گردوها را شکست ولی دعا نکرد.
آن مرد گفت: گردوها را می خوری نوش جان ولی من صدای دعا تو را نشنیده ام!
بهلول گفت: مطمئن باش اگر در راه خدا داده ای خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است!!
بهلول گردوها را شکست ولی دعا نکرد.
آن مرد گفت: گردوها را می خوری نوش جان ولی من صدای دعا تو را نشنیده ام!
بهلول گفت: مطمئن باش اگر در راه خدا داده ای خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است!!
۷۹۹
۱۸ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.