عشق پارت دوازده
کوک:ا/ت دوست داری یه روزی باهام ازدواج کنی؟
ا/ت:کوک اتفاقا میخوام یه چیزی رو بهت بگم بیا ازدواج کنیم تا دیگه آنقدر از هم دور نشیم همه دارن جلوی پامون سنگ میندازن که با هم نباشم
کوک:واو
ا/ت:اوه البته اگر تو بخوای
کوک:معلومه که میخوام
ا/ت:(لبخند)
کوک:میگم....بریم تو..؟
ا/ت:بریم(آروم و با لبخند)
×فردا×
A,t
هنوز توی پاریس بودیم که بلند شدم و دیدم که کوک نیست
تا اومدم دنبالش بگردم اومد
کوک:سلام زندگیم
ا/ت:سلام(لبخند)
کوک:(میاد نزدیک)
ا/ت:چی میخوای جعون؟
کوک:لباتو
(مک های آرومی روی لباش میزدم کوک واقعا شیرین بود.)
کوک:بریم بیرون؟
ا/ت:کجا
کوک:برج ایفل
ا/ت:بریم برای بار دووم
کوک:بریم یجا دیگه؟
ا/ت: نه..نه.. اونجا مکان مورد علاقمه...
A,t
داشتیم توی برج ایفل رو میگشتیم که یهو دیدم کوک جلوم زانو زد کیم ا/ت با من ازدواج میکنی؟
ا/ت:(لبخندی که شوکه شده)
ا/ت:ب...ب...بله
A,t
کوک بلند شد و حلقه رو دستم کرد و محکم لبامو بوسید و آروم بهم گفت
کوک:امروز رفته بودم بیرون همینو بخرم فردا قراره مال خودم بشی توی همین جا
ا/ت:(اشک شوق)
شرایط پارت بعد
دو لایک
سه کامنت
ا/ت:کوک اتفاقا میخوام یه چیزی رو بهت بگم بیا ازدواج کنیم تا دیگه آنقدر از هم دور نشیم همه دارن جلوی پامون سنگ میندازن که با هم نباشم
کوک:واو
ا/ت:اوه البته اگر تو بخوای
کوک:معلومه که میخوام
ا/ت:(لبخند)
کوک:میگم....بریم تو..؟
ا/ت:بریم(آروم و با لبخند)
×فردا×
A,t
هنوز توی پاریس بودیم که بلند شدم و دیدم که کوک نیست
تا اومدم دنبالش بگردم اومد
کوک:سلام زندگیم
ا/ت:سلام(لبخند)
کوک:(میاد نزدیک)
ا/ت:چی میخوای جعون؟
کوک:لباتو
(مک های آرومی روی لباش میزدم کوک واقعا شیرین بود.)
کوک:بریم بیرون؟
ا/ت:کجا
کوک:برج ایفل
ا/ت:بریم برای بار دووم
کوک:بریم یجا دیگه؟
ا/ت: نه..نه.. اونجا مکان مورد علاقمه...
A,t
داشتیم توی برج ایفل رو میگشتیم که یهو دیدم کوک جلوم زانو زد کیم ا/ت با من ازدواج میکنی؟
ا/ت:(لبخندی که شوکه شده)
ا/ت:ب...ب...بله
A,t
کوک بلند شد و حلقه رو دستم کرد و محکم لبامو بوسید و آروم بهم گفت
کوک:امروز رفته بودم بیرون همینو بخرم فردا قراره مال خودم بشی توی همین جا
ا/ت:(اشک شوق)
شرایط پارت بعد
دو لایک
سه کامنت
۶.۵k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.