دانشگاه بی قانون
⛓️🔗دانشگاه بی قانون🔗⛓️
⛓️🔗 پارت ۸🔗⛓️
⛓️🤍ویو یوری🤍⛓️
واسه درس چیکار کنیم کوک: نمیدونم یوری: آهان میخوای بیا اتاق من ی مارمولک دارم روپایی میزنه کوک: 😂😂 نه تو بیا خونه ی من اونجا راحت تره یوری: حالا چون اسرار میکنی باش ساعت چند!؟ کوک: ساعت ۲ خونم باش شمارتو بده آدرس بدم یوری : خودمو میزنم به نفهم بودن که تو نمیخوای شمارمو بگیری یاداشت کن کوک: 😂😂 بگو یوری: .........شماره ی منه توهم شمارتو بگو کوک: .......... یوری: خوبه تو چی منو سئو کردی کوک: الاغ یوری: خوبه منم تورو گوسفند سئو کردم 😂کوک: 😂 زنگ تفریح خورد بچه ها اومدن نشستن تهیونگ و یجی همش درحال صحبت کردن بودن منو جونگ کوکم کمی نداشتیم داشتیم بازیه ضربدر دایره میکردیم وقتی و هرکی می برد باید با انگشت وسطش محکم بزنه تو پیشونی بازنده هر دفعه کوک میبرد هی میزد به پیشونیم بعد کلی باخت بلاخره من بردم یوری: یس یس یس انگشتامو آماده کردم بزنم جونگ کوک چشاشو بست خواستم بزنمش که یهو محو قیافش شدم خدایی بینقص بود شبیه خرگوش شده بود انگار دیگه اون مغروره نبود خواستم نزنم که گفتم به کیفم که کیوت شده مگه مهمه باید انتقام پیشونیم رو بگیرم محکم ترین ضربه رو زدم به پیشونیش بیچاره پیشونیش قرمز شده بود بهش خندیدم بعد ۳۰ ساعت بازی دوتامون پیشونی هامون قرمز شده بود و پوکر داشتیم همو نگاه میکردیم زنگ خورد کیفمو ورداشتم با یجی رفتیم خونه اونجا نشستم ناهار خوردم با گوشی گیم زدم که دیدم ساعت ۱۲:۳۰ بلند شدم رفتم دوش گرفتم استایل مشکیم رو زدم آرایش سفید کننده زدم خط چشم و رژ لب زدم دیگه تموم شد دیدم یکی بهم پیام داده دیدم کوک آدرس رو داده رفتم از اتاق بیرون که دیدم یجی هم آمادست گفتم یوری : تو هم میخوای بری بیرون یجی : نه تهیونگ گفت برم خونش تا درس بخونیم یوری: خدا کنه فقط درس باشه یجی: یورییییییی یوری: 😂🤣 یجی رو رسوندم خونه تهیونگ خودمم رفتم خونه کوک وقتی دره خونرو زدم کوک برام درو باز کرد کوک: نمیری انقدر دیر کردی یوری: همین که اومدم زیادیه کوک: عه جدی میفرمایید یوری: گگگگگ کوک: 🤣🤣 وقتی قیافه میگیری بینیت قرمز میشه خیلی خنده دار میشی شبیه دلقکا میشی یوری: عههههه کوک: آخ شرمنده به دلقکا برخورد یوری: خیلی بیشع.وری کوک: میدونی رفتم تو خونش راه نماییم کرد تو....ادامه دارد
حمایت فراموش نشه ♥️✨️
⛓️🔗 پارت ۸🔗⛓️
⛓️🤍ویو یوری🤍⛓️
واسه درس چیکار کنیم کوک: نمیدونم یوری: آهان میخوای بیا اتاق من ی مارمولک دارم روپایی میزنه کوک: 😂😂 نه تو بیا خونه ی من اونجا راحت تره یوری: حالا چون اسرار میکنی باش ساعت چند!؟ کوک: ساعت ۲ خونم باش شمارتو بده آدرس بدم یوری : خودمو میزنم به نفهم بودن که تو نمیخوای شمارمو بگیری یاداشت کن کوک: 😂😂 بگو یوری: .........شماره ی منه توهم شمارتو بگو کوک: .......... یوری: خوبه تو چی منو سئو کردی کوک: الاغ یوری: خوبه منم تورو گوسفند سئو کردم 😂کوک: 😂 زنگ تفریح خورد بچه ها اومدن نشستن تهیونگ و یجی همش درحال صحبت کردن بودن منو جونگ کوکم کمی نداشتیم داشتیم بازیه ضربدر دایره میکردیم وقتی و هرکی می برد باید با انگشت وسطش محکم بزنه تو پیشونی بازنده هر دفعه کوک میبرد هی میزد به پیشونیم بعد کلی باخت بلاخره من بردم یوری: یس یس یس انگشتامو آماده کردم بزنم جونگ کوک چشاشو بست خواستم بزنمش که یهو محو قیافش شدم خدایی بینقص بود شبیه خرگوش شده بود انگار دیگه اون مغروره نبود خواستم نزنم که گفتم به کیفم که کیوت شده مگه مهمه باید انتقام پیشونیم رو بگیرم محکم ترین ضربه رو زدم به پیشونیش بیچاره پیشونیش قرمز شده بود بهش خندیدم بعد ۳۰ ساعت بازی دوتامون پیشونی هامون قرمز شده بود و پوکر داشتیم همو نگاه میکردیم زنگ خورد کیفمو ورداشتم با یجی رفتیم خونه اونجا نشستم ناهار خوردم با گوشی گیم زدم که دیدم ساعت ۱۲:۳۰ بلند شدم رفتم دوش گرفتم استایل مشکیم رو زدم آرایش سفید کننده زدم خط چشم و رژ لب زدم دیگه تموم شد دیدم یکی بهم پیام داده دیدم کوک آدرس رو داده رفتم از اتاق بیرون که دیدم یجی هم آمادست گفتم یوری : تو هم میخوای بری بیرون یجی : نه تهیونگ گفت برم خونش تا درس بخونیم یوری: خدا کنه فقط درس باشه یجی: یورییییییی یوری: 😂🤣 یجی رو رسوندم خونه تهیونگ خودمم رفتم خونه کوک وقتی دره خونرو زدم کوک برام درو باز کرد کوک: نمیری انقدر دیر کردی یوری: همین که اومدم زیادیه کوک: عه جدی میفرمایید یوری: گگگگگ کوک: 🤣🤣 وقتی قیافه میگیری بینیت قرمز میشه خیلی خنده دار میشی شبیه دلقکا میشی یوری: عههههه کوک: آخ شرمنده به دلقکا برخورد یوری: خیلی بیشع.وری کوک: میدونی رفتم تو خونش راه نماییم کرد تو....ادامه دارد
حمایت فراموش نشه ♥️✨️
۱۷.۴k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.