My amazing moon🌙🐾💕 p26

امروز روز تاج گذاری بود...روزی که لونا رسما میشد ملکه کشور! میشد همسر امپراتور جئون جونگکوک! میتونست راحت تر توی دور و بر کوک تشخیص بده که کی خائن اصلیه ، میتونست کنار معشوقش باشه!
لونا" خیلی زیاد استرس داشتم و دلیلشم فکر کنم نیاز به گفتن نبود توی اتاق ندیمه ها درحال آماده کردنم بودند ، فقط تاج و کلاه گیس مراسم مونده بود....میخواستن اونو بذارند که ملکه وارد اتاق شد....
ملکه" بانو پارک ، خیلی خوشحالم که تو داری همسر جونگکوک میشی و ملکه مردمان این کشور. تو فرد دومی و این باهوشی و مثبت اندیشی تو میتونه خودش بهترین اتفاق مثبت اخیر باشه...
لونا" بانوی من...اینا رو مدیون شمام اگه اعتمادتون به من نبود عمرا همچین فرصتی برام پیش میومد !
*************************
راوی" ملکه درحالی که لونا جلوی جونگکوک تعظیم کرده بود شروع کرد...
ملکه" بانو پارک لونا از امروز شما به عنوان همسر امپراتور جئون جونگکوک منسوب میشید وعنوان ملکیت به شما تعلق میگیرد و امید است از این مقام استفاده درست کنید و از هرگونه خیانت خود را باز نگه دارید!.
بعد از تاج گذاری و مراسمات و جشن ، قرار بود نیمه شب همون شب جشن به کشور همسایه برای بستن پیمان و عهد دوستی بین کشور چانگ به سفر بره پس بعد از جشن ملکه به همراه ندیمه ها و چند تا محافظ جدید لونا اون رو تا اقامتگاه جدیدش همراهی کنه.....
《2هفته بعد...》
لونا" اقامتگاه جدید واقعا بزرگ تر و قشنگ تر از قبلی بود اما حیف که فواره ای درخشان با آب زلال مثل قبلی نداشت پس بعضی شب ها میرفتم اونجا...توی این دوهفته هیچ کاری غیر از اینکه چند باری بانو جانگ و آیجونگ و جیمین و ملکه رو دیدم نکردم....حقیقتا حوصلم خیلی سر میرفت تا اینکه تصمیم گرفتم درباره ماجرای قتل تحقیق کنم ولی از شانس زیبای من خبردادند که امپراتور امروز بعداز ظهر برمیگرده....