*پارت دوازدهم*
+هه هه
_حیحی
نگاه بدی بهش انداختم و دوباره با بکیونگ چت کردم
_ا.ت
بدون اینکه چشممو از گوشی بگیرم جواب دادم
+هوممم؟
_ا.ت
+چیه؟
_اون گوشیِ فا**کیو بردار...مثلا اومدیم مسافرت
+چ ربطی داشت؟هرکی اومد مسافرت نباید گوشی دستش باشه؟
_نه...وقتی پسر جذابی مثل من پیشت نشسته فقط باید به من توجه کنی
+ری**دم تو اون جذابیتت
_میشه انقد فوش ندی؟
+اولاً ک این فوش نبود بعدشم اگه فوش ندم ک دیگه ا.ت نیستم
_راحت باش:/
+هوسوک
_جانم بیبی
+اگه جوابم نه باشه چی؟
_برام مهم نیس تو مال منی
+حتی اگه کسی رو دوست داشته باشم
محکم زد رو ترمز
_چی گفتی؟؟؟؟؟؟
+گفتم شاید کسی رو دوست داشته باشم
_اون شخص باید من باشم ا.ت...فقط من
+جمع کن بابا این ک**صشعرا چیه میگی؟حرکت کن
نگاه حرصی بهم انداخت و حرکت کرد
+کی میرسیم؟
_تقریبا رسیدیم...تا کلبه ۴ کیلومتر مونده
*
*
_میگم ا.ت؟
+ها
_پایه ای بزنیم به دل جنگل؟
+ساعت ۹ شبه...بریم تو جنگل کلشو بگیریم؟
_یاااا بلندشو دیگه... شب هیجانش بیشتره
+خیله خب صب کن
سریع بلند شدم لباسامو عوض کردم و کولمو پر از خوراکی کردم
+هوسوک آماده ای؟
_آره بریم
یک ساعت بعد:
با چراغ قوه هایی ک داشتیم به زور جلومو میدیدم
+یااا جانگ هوسوک
_جانم بیبی
+کی**ر خر چند بار بگم این گوهو نخور؟...حال ندارم دیگه ، برگردیم
_ما که تازه اومدیم
+کجا تازه اومدیم؟یه ساعته اومدیم
_نخیر
+با من بحث نکن ک اصلا حوصله ندارم
_خیله خب باشه ولی باید یه بوس بدی
+برو بابا....عن آقا
_باشه پس منم نمیام
+فک کردی واسم مهمه؟به تخ**مم که نمیای کله ک**یری
_باشه برو
+میرم
اطرافو نگاه کردم ولی همه جا عین هم بود
همینطکری بدون اینکه راهو بلد باشم از سمت چپ رفتم
۲۵ دقیقه بعد:
+هوففف...مُردم دیگه
با خستگی از بوته روبه روم رد شدم و با هوسوک ک به درخت تکیه داده بود روبه رو شدم
+تو اینجا چیکار میکنی؟
_تو چرا اینجایی؟من همونجاییم ک بودم
+یعنی تمام این مدت داشتم دور خودم میچرخیدم؟
_فک کنم
+بلند شو
_نمیخوام
+ببین یا بلند میشی راهو نشونم میدی یا همین الان اینو میکنم همونجایی ک خودت میدونی
و به چوبی ک رو زمین افتاده بود اشاره کردم
_خیله خب بابا اروم باش
+بلند شو میگم
_من که بلند میشم ولی راهو بلد نیستم
+چیییییی؟
_میگم راهو بلد نیستم
+مگه نقشه نیاوردی؟
_نه
+تو که نقشه نداشتی گوه خوردی منو با خودت اوردی
_ای بابا اروم باش عزیزم
+من عزیز تو نیستم
_خو امشب همینجا میخابیم
+من نخام اینجا بخابم باید کیو ببینم؟
_منو
کنارش نشستم
+کاش اونشب بابات مینداختت رو دستمال کاغدی
_چیییییی؟؟؟؟؟
+همون که شنیدی
_کاش بابات اونشب میخابید
+بکش بیرون دیگه
با شیطنت خندید:
_مگه من کردم توش ک بکشم بیرون
+هه هه بامزه...دنبال یه چیزی باش من سرمو بزارم روش
_میتونی رو بازوهام بخابی بیبی
_حیحی
نگاه بدی بهش انداختم و دوباره با بکیونگ چت کردم
_ا.ت
بدون اینکه چشممو از گوشی بگیرم جواب دادم
+هوممم؟
_ا.ت
+چیه؟
_اون گوشیِ فا**کیو بردار...مثلا اومدیم مسافرت
+چ ربطی داشت؟هرکی اومد مسافرت نباید گوشی دستش باشه؟
_نه...وقتی پسر جذابی مثل من پیشت نشسته فقط باید به من توجه کنی
+ری**دم تو اون جذابیتت
_میشه انقد فوش ندی؟
+اولاً ک این فوش نبود بعدشم اگه فوش ندم ک دیگه ا.ت نیستم
_راحت باش:/
+هوسوک
_جانم بیبی
+اگه جوابم نه باشه چی؟
_برام مهم نیس تو مال منی
+حتی اگه کسی رو دوست داشته باشم
محکم زد رو ترمز
_چی گفتی؟؟؟؟؟؟
+گفتم شاید کسی رو دوست داشته باشم
_اون شخص باید من باشم ا.ت...فقط من
+جمع کن بابا این ک**صشعرا چیه میگی؟حرکت کن
نگاه حرصی بهم انداخت و حرکت کرد
+کی میرسیم؟
_تقریبا رسیدیم...تا کلبه ۴ کیلومتر مونده
*
*
_میگم ا.ت؟
+ها
_پایه ای بزنیم به دل جنگل؟
+ساعت ۹ شبه...بریم تو جنگل کلشو بگیریم؟
_یاااا بلندشو دیگه... شب هیجانش بیشتره
+خیله خب صب کن
سریع بلند شدم لباسامو عوض کردم و کولمو پر از خوراکی کردم
+هوسوک آماده ای؟
_آره بریم
یک ساعت بعد:
با چراغ قوه هایی ک داشتیم به زور جلومو میدیدم
+یااا جانگ هوسوک
_جانم بیبی
+کی**ر خر چند بار بگم این گوهو نخور؟...حال ندارم دیگه ، برگردیم
_ما که تازه اومدیم
+کجا تازه اومدیم؟یه ساعته اومدیم
_نخیر
+با من بحث نکن ک اصلا حوصله ندارم
_خیله خب باشه ولی باید یه بوس بدی
+برو بابا....عن آقا
_باشه پس منم نمیام
+فک کردی واسم مهمه؟به تخ**مم که نمیای کله ک**یری
_باشه برو
+میرم
اطرافو نگاه کردم ولی همه جا عین هم بود
همینطکری بدون اینکه راهو بلد باشم از سمت چپ رفتم
۲۵ دقیقه بعد:
+هوففف...مُردم دیگه
با خستگی از بوته روبه روم رد شدم و با هوسوک ک به درخت تکیه داده بود روبه رو شدم
+تو اینجا چیکار میکنی؟
_تو چرا اینجایی؟من همونجاییم ک بودم
+یعنی تمام این مدت داشتم دور خودم میچرخیدم؟
_فک کنم
+بلند شو
_نمیخوام
+ببین یا بلند میشی راهو نشونم میدی یا همین الان اینو میکنم همونجایی ک خودت میدونی
و به چوبی ک رو زمین افتاده بود اشاره کردم
_خیله خب بابا اروم باش
+بلند شو میگم
_من که بلند میشم ولی راهو بلد نیستم
+چیییییی؟
_میگم راهو بلد نیستم
+مگه نقشه نیاوردی؟
_نه
+تو که نقشه نداشتی گوه خوردی منو با خودت اوردی
_ای بابا اروم باش عزیزم
+من عزیز تو نیستم
_خو امشب همینجا میخابیم
+من نخام اینجا بخابم باید کیو ببینم؟
_منو
کنارش نشستم
+کاش اونشب بابات مینداختت رو دستمال کاغدی
_چیییییی؟؟؟؟؟
+همون که شنیدی
_کاش بابات اونشب میخابید
+بکش بیرون دیگه
با شیطنت خندید:
_مگه من کردم توش ک بکشم بیرون
+هه هه بامزه...دنبال یه چیزی باش من سرمو بزارم روش
_میتونی رو بازوهام بخابی بیبی
۳۷.۹k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.