پارت ۱۴
ویو ادمین
یه سری ادم جیمین رو بیهوش کردن و با خودشون بردن
صبح شد و با ریختن اب روی جیمین اونو بیدار کردن
~شما کی هستید
ولی کسی جوابشو نداد..
که از توی تاریکی یه خانومی با ماسک صورت بدون اینکه صورتش پددا باشه اومد
^_^تو جیمینی؟
~تو کی هستی؟
^_^سوال منو جواب بده
~ارهههه من جیمینممم اینجا چیکار میکنممم؟؟؟
اون زن به اون گولاخا اشاره کرد
^_^سطح پایین
و همون طور که دست پای جیمین بسته بود یه فلزی رو که قبلش داغ کرده بودن رو برای شکنجه رو پای جیمین گذاشتم
ویو جیمین
نمیدونستم کجام؟ اینا کین؟ برای چی؟ چرا؟ و کلا این حرکت ها یعنی چییی؟ فقط زجه میزدم در حالی که هیچی نمیدونستم
بعد از چند دقیقه شکنجه زن گفت بسه
^_^تو شوگارو میشناسی؟
حالا فهمیدم اون صدا اون هیکل اون مدل لباس پوشیدن.. اون نا مادریه یونگیه
~تو اون نامادری ای مگه نه؟
ویو ادمین
که یهو یه چک به صورت جمین زد
^_^گوش کن...یا دیگه طرف شوگا پیدات نمیشه یا دوباره پیدات میکنمو زندت نمیزارم، سطح ۲
که دوباره اون گولاخا شروع کردن به داغ کردن اون اهن
~ولی...ولی..برای چییییی
^_^همین که گفتم
که اون اهنارو به دست های جیمین چسبوندن
فلش بک به فردا صبح
ویو یونگی
امید وارم توی این دو روز جوابمو بده
+سل..ام دستت چیشدهه
~هیچی چیز مهمی نیست
+چرا هست
~یونگی میشه باهم حرف بزنیم
+باشه
و دوتایی به حیاط رفتن
~ببین چیزه من..من نمیتونم باهات رابطه داشته باشم
+برای چی؟
که دیدم داره گریه میکنه
+چیشده؟ به من بگو شاید درستش کنم
که یه دفعه دیدم سریع اومد تو بغلم
~یونگی من...من دوست دارم ولی..ولی نمیتونم باهات باشم
+چیشده؟
~نامادریت گفت اگه..اگه نزدیکت باشم..منو..منو..میکشه
+گوه خوردهههه
نگران نباش نمیزارم این کارو بکنه
~واقعا؟
+اره مگه شهر گوه خوراست که این سهم بیشتری داشته باشه
ویو جونگکوک
دیدم جیمین یونگی دارن به حیاط میروند
رفتم دنبالشون
بعد از شنیدن حرفاشون...
نمیتونم یعنی الان...الان اون دوتا هم دیگرو دوست دارن...ولی.... ولی جیمینی من..من چی
نه نمیتونم باور کنم نهههه......
شرطا
۱۵ لایک
۱۵کامنت
بچه ها واقعا ایده ندارمو دستم شکست خدایی چقدر حمایتا کمههه
یه سری ادم جیمین رو بیهوش کردن و با خودشون بردن
صبح شد و با ریختن اب روی جیمین اونو بیدار کردن
~شما کی هستید
ولی کسی جوابشو نداد..
که از توی تاریکی یه خانومی با ماسک صورت بدون اینکه صورتش پددا باشه اومد
^_^تو جیمینی؟
~تو کی هستی؟
^_^سوال منو جواب بده
~ارهههه من جیمینممم اینجا چیکار میکنممم؟؟؟
اون زن به اون گولاخا اشاره کرد
^_^سطح پایین
و همون طور که دست پای جیمین بسته بود یه فلزی رو که قبلش داغ کرده بودن رو برای شکنجه رو پای جیمین گذاشتم
ویو جیمین
نمیدونستم کجام؟ اینا کین؟ برای چی؟ چرا؟ و کلا این حرکت ها یعنی چییی؟ فقط زجه میزدم در حالی که هیچی نمیدونستم
بعد از چند دقیقه شکنجه زن گفت بسه
^_^تو شوگارو میشناسی؟
حالا فهمیدم اون صدا اون هیکل اون مدل لباس پوشیدن.. اون نا مادریه یونگیه
~تو اون نامادری ای مگه نه؟
ویو ادمین
که یهو یه چک به صورت جمین زد
^_^گوش کن...یا دیگه طرف شوگا پیدات نمیشه یا دوباره پیدات میکنمو زندت نمیزارم، سطح ۲
که دوباره اون گولاخا شروع کردن به داغ کردن اون اهن
~ولی...ولی..برای چییییی
^_^همین که گفتم
که اون اهنارو به دست های جیمین چسبوندن
فلش بک به فردا صبح
ویو یونگی
امید وارم توی این دو روز جوابمو بده
+سل..ام دستت چیشدهه
~هیچی چیز مهمی نیست
+چرا هست
~یونگی میشه باهم حرف بزنیم
+باشه
و دوتایی به حیاط رفتن
~ببین چیزه من..من نمیتونم باهات رابطه داشته باشم
+برای چی؟
که دیدم داره گریه میکنه
+چیشده؟ به من بگو شاید درستش کنم
که یه دفعه دیدم سریع اومد تو بغلم
~یونگی من...من دوست دارم ولی..ولی نمیتونم باهات باشم
+چیشده؟
~نامادریت گفت اگه..اگه نزدیکت باشم..منو..منو..میکشه
+گوه خوردهههه
نگران نباش نمیزارم این کارو بکنه
~واقعا؟
+اره مگه شهر گوه خوراست که این سهم بیشتری داشته باشه
ویو جونگکوک
دیدم جیمین یونگی دارن به حیاط میروند
رفتم دنبالشون
بعد از شنیدن حرفاشون...
نمیتونم یعنی الان...الان اون دوتا هم دیگرو دوست دارن...ولی.... ولی جیمینی من..من چی
نه نمیتونم باور کنم نهههه......
شرطا
۱۵ لایک
۱۵کامنت
بچه ها واقعا ایده ندارمو دستم شکست خدایی چقدر حمایتا کمههه
۷.۵k
۰۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.