پارت 3🖤music love
ته ویو:
ته:خیلی تابلو بود که یونا نیاز داشت یه کارایی میکرد که نگم یه هو به جای بدی دست گذاشت گذاشت رو عضو وای یه هو ناخوداگاه همه ی مشروبمو سر کشیدم تقریبا مست بودم چند تا دیگه سفارش دادمو خوردم یونا بیقراری میکردهی داشت تحریکم میکرد منم مست بودم بدتر خیلی مست بودم دیگه کارام دست خودم نبود یونا رو سریع گذاشتم تو ماشین و بردمش خونه خودم
یونا ویو:اههه خیلی هورنی شده بودم ته داشت دیونم میکرد مرتیکه جذاب اه نمیدونم داشت کجا منو میبرد ولی حالم دست خودم نبودو و دوباره دست گذاشتم رو جای حساسش ته نگه داشت براید استایل بردم انگار یه خونه بود هیچیو نمیدیدم درست فقط میفهمیدم بغل ته ام
ته ویو: بردمش تو خونه رفتم تو اتاق درو قفل کردم هولش دادم سمت دیوار که منو هورنی میکنی اره نشونت میدم بد گرل
یونا:میتونستم بزرگی عضوشو از زیر شلوارش حس کنم نمیدونم چی شد که گفتم بهش ازادی بده با تعجب نگاه کرد و فهمید چی میگم
ته:به موقعش سمت لباش حمله ور شدم و محکم و تند تند میبوسیدم بعد ۳سیمن جدا شدم و رفتم سراغ گردنش و مارک میزاشتم
یونا:ته مارکس نکن
ته:وقتی هورنی میکنی همه چیو بپذیر
ته:تقریبا میشه گفت حرفام و کارام دست خودم نبود هیچکدوممون نمیفهمی دیدم چیکار میکردیم
یونا:رفت سمت لباسم تا شکمم از بالا داد پایین و... (میدونید چیکار کرد)
خابوندم رو تخت و شلوارشو با مال من دراورد یه هو یخ ضرب کرد توم
یونا:آههههههههه نامرد چرا این کارو کردی درد دارهه جییییغغغغغغغ
ته:جانم اوم چه تنگی
یونا:باکره گیم😭
ته:یونا انگار مستیش داش میپرید ولی من تازه شروعم بود
ته:ناله کن بی بی
یونا:ته ولم کن در دارم بیارش بیرون
ته:اصلا دست خودم نبود شروع کردم ضربه زدن خیلی محکم
یونا:جییییغغغغغغغ درد دارم ته
ته:نه نه ته نیستم
یونا:ددی ولم ککنننننننن
ته:جان دلم عزیزم نگران نباش یه ذره صبر کن لذت بخش میشه
یونا:آهههههههههههههههه چند ضربه زد عادت کردم داش لذت بخش میشد راس گفت تو اوج بودم
یونا:ددی دارم میام
ته:الان نه
یونا:آههه نمیتونم نگهش دارم
ته:نههههه یوناااا
یونا:ولی من کام کرده بودم
ته:عصبی نگاش کردم اه منم اومدم
ته:کام کردیم ولی نه با هم یونا چرااااااا
یونا:چیزی نشده اروم باش ته
ته:اههههه چقد حال داد بازم میخوام
یونا:نهههه خواهش میکنم ته تهه
ته:(خنده شیطانی)
ته:باشه
یونا:اههههه درد دارم ته ته
ته:بخواب تا برات بمالم خابید زیر دلشو مالیدم
یونا:ته داشت برام میمالید خیلی انگار ارامش گرفتم حس خوبی بود نفهمیدم کی خوابم برد
*صبح*
یوناویو:
یونا:بیدار شدم دیدم تو بغل ته لخت خوابیدم دیشب یادم اومد خندیدم به ته خیره شدم خودمو به بدن لختش چسبوندم چشماشو باز کرد
ته:های بیب
یونا:هلو بد بوی
ته:خنده
یونا:بی بی باکرگیمو گرفتی
ته:مال خودم شدی
یونا:اههههههه
ته:چی شد
یونا:درد دارم ته ته
ته:بیا بریم حموم رفتیم و ته برام ماساژ داد خیلی بهتر شدم اومدیم بیرون و خودمونو خشک کردیم داشتم لباس میپوشیدم ته به سینه نگاه میکرد
یونا:چته بست نیست؟
ته:اومم من گفتم بازم میخوام نزاشتی
یونا:پرو....
یه هو دیدم ته سر جاش نیست و حرفم نصفه موند
یه هو ته رو دیدم که خابیده رو سینم
ته:چه بالشت نرمی بزار امشب روش بخوابم
یونا:اییییی واییییی
ته:چی شددد
یونا:واییی به مامانم چی بگم
ته:ای وایییی
یونا:بدبخت شدممم
ته:اممممم یعنی امشب نمیمونی
یونا:یعنی تو واقعا باز فکر امشبی
ته:یه بیب
یوناتو دلش:میخوام پیش ته بمونم اها یه فکری
ته ویو:
ته:یه هو گوشیو برداشت و داشت زنگ میزد گفت الو اوما من اومدم مسافرت با دوستم
بعد کلی حرف زدن و سوال پیچ کردنای مامانش یه هو جیغ زد و پرید بغلم
ته:چی شد
یونا: مامانمو پیچوندم من یه هفته اینجام
ته:ایولللل
خب ایندفعه جای حساس کات نکردم
کامنت
لایک
فالو فراموش نشه هاااا
حمایت نشد ولی به خاطر اونی که کامنت داد و لایک کرد گذاشتم دمش گرم
ته:خیلی تابلو بود که یونا نیاز داشت یه کارایی میکرد که نگم یه هو به جای بدی دست گذاشت گذاشت رو عضو وای یه هو ناخوداگاه همه ی مشروبمو سر کشیدم تقریبا مست بودم چند تا دیگه سفارش دادمو خوردم یونا بیقراری میکردهی داشت تحریکم میکرد منم مست بودم بدتر خیلی مست بودم دیگه کارام دست خودم نبود یونا رو سریع گذاشتم تو ماشین و بردمش خونه خودم
یونا ویو:اههه خیلی هورنی شده بودم ته داشت دیونم میکرد مرتیکه جذاب اه نمیدونم داشت کجا منو میبرد ولی حالم دست خودم نبودو و دوباره دست گذاشتم رو جای حساسش ته نگه داشت براید استایل بردم انگار یه خونه بود هیچیو نمیدیدم درست فقط میفهمیدم بغل ته ام
ته ویو: بردمش تو خونه رفتم تو اتاق درو قفل کردم هولش دادم سمت دیوار که منو هورنی میکنی اره نشونت میدم بد گرل
یونا:میتونستم بزرگی عضوشو از زیر شلوارش حس کنم نمیدونم چی شد که گفتم بهش ازادی بده با تعجب نگاه کرد و فهمید چی میگم
ته:به موقعش سمت لباش حمله ور شدم و محکم و تند تند میبوسیدم بعد ۳سیمن جدا شدم و رفتم سراغ گردنش و مارک میزاشتم
یونا:ته مارکس نکن
ته:وقتی هورنی میکنی همه چیو بپذیر
ته:تقریبا میشه گفت حرفام و کارام دست خودم نبود هیچکدوممون نمیفهمی دیدم چیکار میکردیم
یونا:رفت سمت لباسم تا شکمم از بالا داد پایین و... (میدونید چیکار کرد)
خابوندم رو تخت و شلوارشو با مال من دراورد یه هو یخ ضرب کرد توم
یونا:آههههههههه نامرد چرا این کارو کردی درد دارهه جییییغغغغغغغ
ته:جانم اوم چه تنگی
یونا:باکره گیم😭
ته:یونا انگار مستیش داش میپرید ولی من تازه شروعم بود
ته:ناله کن بی بی
یونا:ته ولم کن در دارم بیارش بیرون
ته:اصلا دست خودم نبود شروع کردم ضربه زدن خیلی محکم
یونا:جییییغغغغغغغ درد دارم ته
ته:نه نه ته نیستم
یونا:ددی ولم ککنننننننن
ته:جان دلم عزیزم نگران نباش یه ذره صبر کن لذت بخش میشه
یونا:آهههههههههههههههه چند ضربه زد عادت کردم داش لذت بخش میشد راس گفت تو اوج بودم
یونا:ددی دارم میام
ته:الان نه
یونا:آههه نمیتونم نگهش دارم
ته:نههههه یوناااا
یونا:ولی من کام کرده بودم
ته:عصبی نگاش کردم اه منم اومدم
ته:کام کردیم ولی نه با هم یونا چرااااااا
یونا:چیزی نشده اروم باش ته
ته:اههههه چقد حال داد بازم میخوام
یونا:نهههه خواهش میکنم ته تهه
ته:(خنده شیطانی)
ته:باشه
یونا:اههههه درد دارم ته ته
ته:بخواب تا برات بمالم خابید زیر دلشو مالیدم
یونا:ته داشت برام میمالید خیلی انگار ارامش گرفتم حس خوبی بود نفهمیدم کی خوابم برد
*صبح*
یوناویو:
یونا:بیدار شدم دیدم تو بغل ته لخت خوابیدم دیشب یادم اومد خندیدم به ته خیره شدم خودمو به بدن لختش چسبوندم چشماشو باز کرد
ته:های بیب
یونا:هلو بد بوی
ته:خنده
یونا:بی بی باکرگیمو گرفتی
ته:مال خودم شدی
یونا:اههههههه
ته:چی شد
یونا:درد دارم ته ته
ته:بیا بریم حموم رفتیم و ته برام ماساژ داد خیلی بهتر شدم اومدیم بیرون و خودمونو خشک کردیم داشتم لباس میپوشیدم ته به سینه نگاه میکرد
یونا:چته بست نیست؟
ته:اومم من گفتم بازم میخوام نزاشتی
یونا:پرو....
یه هو دیدم ته سر جاش نیست و حرفم نصفه موند
یه هو ته رو دیدم که خابیده رو سینم
ته:چه بالشت نرمی بزار امشب روش بخوابم
یونا:اییییی واییییی
ته:چی شددد
یونا:واییی به مامانم چی بگم
ته:ای وایییی
یونا:بدبخت شدممم
ته:اممممم یعنی امشب نمیمونی
یونا:یعنی تو واقعا باز فکر امشبی
ته:یه بیب
یوناتو دلش:میخوام پیش ته بمونم اها یه فکری
ته ویو:
ته:یه هو گوشیو برداشت و داشت زنگ میزد گفت الو اوما من اومدم مسافرت با دوستم
بعد کلی حرف زدن و سوال پیچ کردنای مامانش یه هو جیغ زد و پرید بغلم
ته:چی شد
یونا: مامانمو پیچوندم من یه هفته اینجام
ته:ایولللل
خب ایندفعه جای حساس کات نکردم
کامنت
لایک
فالو فراموش نشه هاااا
حمایت نشد ولی به خاطر اونی که کامنت داد و لایک کرد گذاشتم دمش گرم
۴۱.۹k
۰۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.