ماه روشن من پارت 25
)
صب
ویو هلیا
بلند شدم رفتم حموم بعد 5 مین امدم بیرون رفتم موهامو خشک کردم یه لباس خوشگل پوشیدم رفتم اشپز خونه دیدم چشمام سیاهی رفت
پایان ویو هلیا
ویو جیمین
صب بلند شدم دیدم هلیا پیشم نیست رفتم حموم بعد 10 مین امدم رفتم موهامو خشک کردم لباس پوشیدم رفتم اشپز خونه دیدم هلیا افتاده زمین و از زخم رگ دستش خون میره اونم شدید ، بیهوش شده
-هلیا ااا عشقم ترو خداااا دووم بیار الان میبرمت بیمارستان هلیا رو برای استایل بغل کردم و گذاشتمش تو ماشین با بالاترین سرعت ماشین رو میروندم و رسیدیم به یه بیمارستان بزرگ و شیک
-دکترررر( عربده)
دکتر رو بت این/ نشون میدم
/اوه اقای پارک چه اتفاقی افتاده
-زنم
/وای نه رگ دستشون بریده شده
-ببریدش فقط سالم بهم بدیدش
نشستم و منتظر دکتر شدم بعد نیم ساعت دکتر امد
/اقای پارک
-چی شده
/ایشون خون زیادی از دست دادن و رگشون پاره شده بوده میشه بگید چی شده
-یه بار به هرزه با شیشه روی رگش رو زده
/اووو خب جای نگرانی نیست خیلی همسر قوی دارید
-ممنون میتونم ببینمش
/بله طبقه بالا اتاق 132
-ممنون
رفتم طبقه بالا و اتاق132 دیدم هلیا رو تخته و خوابیده
-بیبیم من امدم ماااا
+ددی ( گریه )
-جونم
+دستم درد میکنه
-من بمیرم برات الان میرم خونه
+خدانکنه من بمیرم برات ددی
پایان ویو جیمین
ویو هلیا
جیمین رفت برگه های مرخصیمو امضا کرد چون جیمین ایدل بود خیلی معروف بود منم ارمی هستم منم ایدل بودم ولی استعفا دادم جیمین امد بهم کمک کرد از رو تخت بیام پایین بهم کمک کرد لباسامو پوشیدم رفتیم سوار ماشین شدیم رفتیم خونه
ناهار خوردیم دیدم صدای زنگ در امد درو باز کردم دیدم ..............
خماری ꈍᴗꈍ😂
میزارم صبر کنید بیبی هام🪐🌙
لایک
کامنت
یادتون نره🪄✨
صب
ویو هلیا
بلند شدم رفتم حموم بعد 5 مین امدم بیرون رفتم موهامو خشک کردم یه لباس خوشگل پوشیدم رفتم اشپز خونه دیدم چشمام سیاهی رفت
پایان ویو هلیا
ویو جیمین
صب بلند شدم دیدم هلیا پیشم نیست رفتم حموم بعد 10 مین امدم رفتم موهامو خشک کردم لباس پوشیدم رفتم اشپز خونه دیدم هلیا افتاده زمین و از زخم رگ دستش خون میره اونم شدید ، بیهوش شده
-هلیا ااا عشقم ترو خداااا دووم بیار الان میبرمت بیمارستان هلیا رو برای استایل بغل کردم و گذاشتمش تو ماشین با بالاترین سرعت ماشین رو میروندم و رسیدیم به یه بیمارستان بزرگ و شیک
-دکترررر( عربده)
دکتر رو بت این/ نشون میدم
/اوه اقای پارک چه اتفاقی افتاده
-زنم
/وای نه رگ دستشون بریده شده
-ببریدش فقط سالم بهم بدیدش
نشستم و منتظر دکتر شدم بعد نیم ساعت دکتر امد
/اقای پارک
-چی شده
/ایشون خون زیادی از دست دادن و رگشون پاره شده بوده میشه بگید چی شده
-یه بار به هرزه با شیشه روی رگش رو زده
/اووو خب جای نگرانی نیست خیلی همسر قوی دارید
-ممنون میتونم ببینمش
/بله طبقه بالا اتاق 132
-ممنون
رفتم طبقه بالا و اتاق132 دیدم هلیا رو تخته و خوابیده
-بیبیم من امدم ماااا
+ددی ( گریه )
-جونم
+دستم درد میکنه
-من بمیرم برات الان میرم خونه
+خدانکنه من بمیرم برات ددی
پایان ویو جیمین
ویو هلیا
جیمین رفت برگه های مرخصیمو امضا کرد چون جیمین ایدل بود خیلی معروف بود منم ارمی هستم منم ایدل بودم ولی استعفا دادم جیمین امد بهم کمک کرد از رو تخت بیام پایین بهم کمک کرد لباسامو پوشیدم رفتیم سوار ماشین شدیم رفتیم خونه
ناهار خوردیم دیدم صدای زنگ در امد درو باز کردم دیدم ..............
خماری ꈍᴗꈍ😂
میزارم صبر کنید بیبی هام🪐🌙
لایک
کامنت
یادتون نره🪄✨
۱۱.۶k
۰۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.