پارت ۳۶
از زبان کوک:
ازخواب بیدار شدم یونا هنوز خواب بود
+بیبی
_.....
+خوشکلم
_.....
+گوگولی من پاشو دیگه مگه نمیخوای بریم با هم واسه عروسی خرید کنیم
تا اینو گفتم مث برق زده ها بلند شد
_پاشو بپوش بریم زود باش پاشو دیگه
+(خنده)
_چرا میخندی
+به کیوت بودنت
بغلش کردم و بوسیدمش
+هنوز دیر نشده نگران نباش خوشگلم
از زبان یونا:
بعد ازهم جدا شدیم رفتم صورتمو شستم و بعد لباسامو پوشیدم یه تیشرت لانگ سفید و یه شلوار بگ مشکی و موهامو باز گذاشتم و یکم آرایش کردم و کوک هم اماده شد اصن استایل کوک که نمیشد بگی چجوری بود اون خیلی خفن و جذاب تر از من بود هیچوقت شبیه هم لباس نمیپوشیم همیشه متضاد هم لباس میپوشیم
_حالا نمیشه یه بار شبیه هم لباس بپوشیم جونکوکی
+من بد شدم
_من گفتم بد شدی من فقط میگم شبیه هم لباس بپوشیم وگرنه داره به جذابیت تو حسودیم میشه
+به من حسودی میکنی ؟؟؟؟
_خو اره ولی این باعث نمیشه از عشقم نسبت بهت دست بکشم
+ویییی کیوتتتت خب تو الان بگو من چی بپوشم هر جور تو بخوای آماده میشم
_نه دیگه ولش کن بیا بریم ددی جذاب من
+بریم(خنده)
رفتیم پایین نشستیم سر میز صبحونه و صبحونه خوردیم و بعد بلند شدیم و از عمارت زدیم بیرون سوار ماشین شدیم و راه افتادیم به بزرگ ترین و معروف ترین مرکز خرید کره که از قضا مال خود کوک بود بعد ۳۰ مین رسیدیم از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل ......
ازخواب بیدار شدم یونا هنوز خواب بود
+بیبی
_.....
+خوشکلم
_.....
+گوگولی من پاشو دیگه مگه نمیخوای بریم با هم واسه عروسی خرید کنیم
تا اینو گفتم مث برق زده ها بلند شد
_پاشو بپوش بریم زود باش پاشو دیگه
+(خنده)
_چرا میخندی
+به کیوت بودنت
بغلش کردم و بوسیدمش
+هنوز دیر نشده نگران نباش خوشگلم
از زبان یونا:
بعد ازهم جدا شدیم رفتم صورتمو شستم و بعد لباسامو پوشیدم یه تیشرت لانگ سفید و یه شلوار بگ مشکی و موهامو باز گذاشتم و یکم آرایش کردم و کوک هم اماده شد اصن استایل کوک که نمیشد بگی چجوری بود اون خیلی خفن و جذاب تر از من بود هیچوقت شبیه هم لباس نمیپوشیم همیشه متضاد هم لباس میپوشیم
_حالا نمیشه یه بار شبیه هم لباس بپوشیم جونکوکی
+من بد شدم
_من گفتم بد شدی من فقط میگم شبیه هم لباس بپوشیم وگرنه داره به جذابیت تو حسودیم میشه
+به من حسودی میکنی ؟؟؟؟
_خو اره ولی این باعث نمیشه از عشقم نسبت بهت دست بکشم
+ویییی کیوتتتت خب تو الان بگو من چی بپوشم هر جور تو بخوای آماده میشم
_نه دیگه ولش کن بیا بریم ددی جذاب من
+بریم(خنده)
رفتیم پایین نشستیم سر میز صبحونه و صبحونه خوردیم و بعد بلند شدیم و از عمارت زدیم بیرون سوار ماشین شدیم و راه افتادیم به بزرگ ترین و معروف ترین مرکز خرید کره که از قضا مال خود کوک بود بعد ۳۰ مین رسیدیم از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل ......
۱۶.۲k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.