باید این احساس در دل مانده را پنهان کنم
باید این احساس در دل مانده را پنهان کنم
این شکستن های بر جا مانده را درمان کنم
عاشقت باشم ولی عمدا فقــط دورت کنم
له شدن های غــرورم را کمی جبـران کنم
روبرویت هی بخندم بی خیالی طـی کنم
در نبودت خویش را در شاعری عریان کنم
رشـد کرده در درونم ریشه ای با نــام تو
در نظـر دارم تبـر بردارم و ویـــران کـنم
خسته ام از این نقاب لعنتی بر چــهره ام
نه نمی خواهم تو را در بودنم کتمان کنم
ابر بغض آلوده ام باید ببارم بـی هـــوا
در توانم نیست بـاران باشم و پنهان کنم..
این شکستن های بر جا مانده را درمان کنم
عاشقت باشم ولی عمدا فقــط دورت کنم
له شدن های غــرورم را کمی جبـران کنم
روبرویت هی بخندم بی خیالی طـی کنم
در نبودت خویش را در شاعری عریان کنم
رشـد کرده در درونم ریشه ای با نــام تو
در نظـر دارم تبـر بردارم و ویـــران کـنم
خسته ام از این نقاب لعنتی بر چــهره ام
نه نمی خواهم تو را در بودنم کتمان کنم
ابر بغض آلوده ام باید ببارم بـی هـــوا
در توانم نیست بـاران باشم و پنهان کنم..
۴۰۲
۲۵ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.