murdererفصل²
murdererفصل²
پارت⁶
...
نگاهی به کوک انداختم و جلومو نگاه کرد یهو سرعتش زیاد کرد
+هی چیکار میکنی؟
کوک:کمربندتو ببند
صدای تیر اندازی اومد از داشبورد یه اسلحه برداشت
کوک:شلیک کن
+ولی..
کوک:تو مگه پلیس نیستی شلیک کن!
از پنجره شلیک کردم یهو ماشین وایساد
کوک:عایشش..
لورا اومد سمت ماشینن
لورا:به به خانم ات
لورا نگاهی به کوک انداخت
دستمو گرفت کشوند بیرون
لورا:جونگ کوک باید بزارم تو بری حیف که نمیتونم بکشمت به اون تهیونگم بگو دست از سر ات برداره
کوک پوزخندی زد
لورا منو برد تو ماشین
لورا:حرکت کن
+هی لورا معلوم هست داری چیکار میکنی؟منو کجا میبری؟ها؟جوابمو بده
جوابی بهم نداد
چند مین بعد*
رسیدیم به یه عمارت خیلی بزرگ
لورا:پیاده شو
دستمو کشوند کشوند برد داخل کسی که از پله ها داشت پایین میومد
جیمین:سلام دالرینگم
+ج...جیمین نه امکان نداره من تورو کشتم
جیمین:اگه قرار بود اینطوری به دست تو بمیرم چرا باید به دنیا میومدم؟
+بزار من برم
جیمین:چرا تو که تازه اومدی
+لورا کیه؟
جیمین:لورا خواهر منه
+چ..چی؟
جیمین:من لورا از قبل فرستاده بودم مراقب تو باشه درسته تو فکر میکنی من قاتلم ولی اون قتل هارو یکی دیگه انجام داده نه من ولی الان اوضاع فرق کرده
بعد اینکه بهم شلیک کردی زیاد زخمم آسیب ندیده بود لورا منو برد بیمارستان و نجات پیدا کردم
+جی ووک کجای؟
لورا:زیر خاک لالا کرده
+تو جی ووک کشتی عوضی
با لبخند بهم نگاه کرد جیمین اومد نزدیکم چونمو گرفت
جیمین:دلم برات تنگ شده بود
+ولم کن به محض گم شدن منو همه افراد پلیس منو پیدا میکنن
جیمین:ولی تو که از کارت اومدی بیرون
+منظورت چیه؟
لورا برگه ای بهم نشون داد
لورا:مگه خودت امضاش نکردی؟
+عوضی تو.. بهم برگه ی استفا دادی؟
...
پارت⁶
حمایت؟
چطور بود؟
پارت⁶
...
نگاهی به کوک انداختم و جلومو نگاه کرد یهو سرعتش زیاد کرد
+هی چیکار میکنی؟
کوک:کمربندتو ببند
صدای تیر اندازی اومد از داشبورد یه اسلحه برداشت
کوک:شلیک کن
+ولی..
کوک:تو مگه پلیس نیستی شلیک کن!
از پنجره شلیک کردم یهو ماشین وایساد
کوک:عایشش..
لورا اومد سمت ماشینن
لورا:به به خانم ات
لورا نگاهی به کوک انداخت
دستمو گرفت کشوند بیرون
لورا:جونگ کوک باید بزارم تو بری حیف که نمیتونم بکشمت به اون تهیونگم بگو دست از سر ات برداره
کوک پوزخندی زد
لورا منو برد تو ماشین
لورا:حرکت کن
+هی لورا معلوم هست داری چیکار میکنی؟منو کجا میبری؟ها؟جوابمو بده
جوابی بهم نداد
چند مین بعد*
رسیدیم به یه عمارت خیلی بزرگ
لورا:پیاده شو
دستمو کشوند کشوند برد داخل کسی که از پله ها داشت پایین میومد
جیمین:سلام دالرینگم
+ج...جیمین نه امکان نداره من تورو کشتم
جیمین:اگه قرار بود اینطوری به دست تو بمیرم چرا باید به دنیا میومدم؟
+بزار من برم
جیمین:چرا تو که تازه اومدی
+لورا کیه؟
جیمین:لورا خواهر منه
+چ..چی؟
جیمین:من لورا از قبل فرستاده بودم مراقب تو باشه درسته تو فکر میکنی من قاتلم ولی اون قتل هارو یکی دیگه انجام داده نه من ولی الان اوضاع فرق کرده
بعد اینکه بهم شلیک کردی زیاد زخمم آسیب ندیده بود لورا منو برد بیمارستان و نجات پیدا کردم
+جی ووک کجای؟
لورا:زیر خاک لالا کرده
+تو جی ووک کشتی عوضی
با لبخند بهم نگاه کرد جیمین اومد نزدیکم چونمو گرفت
جیمین:دلم برات تنگ شده بود
+ولم کن به محض گم شدن منو همه افراد پلیس منو پیدا میکنن
جیمین:ولی تو که از کارت اومدی بیرون
+منظورت چیه؟
لورا برگه ای بهم نشون داد
لورا:مگه خودت امضاش نکردی؟
+عوضی تو.. بهم برگه ی استفا دادی؟
...
پارت⁶
حمایت؟
چطور بود؟
۸.۰k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.