سناریو
وقتی عضو هشتمی و استینتو بالا میزنن و جای تیغ میبینن
(درخواستی)
نامجون:*سعی در اروم بودن* خب ا/ت جان چرا این کار رو کردی
ا/ت :به تو چه (سرت تو کو.ن بچه دوست نداری به من چه، اوا بچه ها همیشه مامانم اینو بهم میگه)
نامجون:عصبانیم نکن ا/ت
ا/ت:😛😛
نامجون:میکشمت
جین :*از اون غر های معروفش میزنه*
ا/ت :گوه خوردم
شوگا :*عصبانیه ولی سعی میکنه دلیلشو بفهمه*بهم بگو چرا
ا/ت:این ماله گذشته ست
شوگا:خب دلیل؟
ا/ت:چون افسرده بود
شوگا :*بهت دلداری میده*
جیهوپ:*از اون اول شروع میکنه به حرف زدن با هات و ارومت میکنه*
ا/ت :خوبم ..... ممنون که دل داری دادی
جیمین:چرا این طوری شده هوم؟
ا/ت :دلیل خودمو دارم
جیمین:خب ؟
ا/ت:نمیگم😛😛
جیمین:مارو باش که با این همگروهی شدیم هعیییی
تهیونگ:*میبرتت لیزر که جایش بره*
ا/ت :ممنون تهیونگ
جونگ کوک:میشه بگی چرا
ا/ت :چون دوست دارم (برو دوست خونه)...خب چون خوشگله
جونگ کوک:🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
سعی کردم یکم طنز طور باشه امیدوارم خوشت بیاد
(درخواستی)
نامجون:*سعی در اروم بودن* خب ا/ت جان چرا این کار رو کردی
ا/ت :به تو چه (سرت تو کو.ن بچه دوست نداری به من چه، اوا بچه ها همیشه مامانم اینو بهم میگه)
نامجون:عصبانیم نکن ا/ت
ا/ت:😛😛
نامجون:میکشمت
جین :*از اون غر های معروفش میزنه*
ا/ت :گوه خوردم
شوگا :*عصبانیه ولی سعی میکنه دلیلشو بفهمه*بهم بگو چرا
ا/ت:این ماله گذشته ست
شوگا:خب دلیل؟
ا/ت:چون افسرده بود
شوگا :*بهت دلداری میده*
جیهوپ:*از اون اول شروع میکنه به حرف زدن با هات و ارومت میکنه*
ا/ت :خوبم ..... ممنون که دل داری دادی
جیمین:چرا این طوری شده هوم؟
ا/ت :دلیل خودمو دارم
جیمین:خب ؟
ا/ت:نمیگم😛😛
جیمین:مارو باش که با این همگروهی شدیم هعیییی
تهیونگ:*میبرتت لیزر که جایش بره*
ا/ت :ممنون تهیونگ
جونگ کوک:میشه بگی چرا
ا/ت :چون دوست دارم (برو دوست خونه)...خب چون خوشگله
جونگ کوک:🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
سعی کردم یکم طنز طور باشه امیدوارم خوشت بیاد
۱۹.۴k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.