ادامش
که دید جیهوپ جلو دره سو هوانگ = یا خدا 🥲💔جیهوپ = جین دیدی؟ ته کجاست؟ سو هوانگ= نیومد . جیهوپ اومد خونه خستگی رو میشد ازچشماش خوند اونقد بهش زل زده بودم که نفهمیدم کی سو هوانگ رفت 😐💔 جیهوپ = اگه انالیز کردنت تموم شد 🥲 میتونی برام اب بیاری؟ ا.ت = چی 😳 باشه 😐 براش اب میاوردم که پام لیز خود و افتادم روش و لبامون سطحی بهم خورد 🤦♀️ا.ت =انگار خوشت اومده پاشو اب اوردم ولی اون تو رو بغلش کشید و لباتو بوسید و تو ناخواسته ادامه دادی احساس عجیبی توی دلت افتاد نمیخواستی تموم شه ولی هر دو نفس کم اوردین و جدا شدین تو از خجالت اب شده بودی 😳💔 جیهوپ = خب خجالت برا چی مگه چند روز دیگه عروسی نمیکنیم؟ خلاصه روزا همینجوری گذشت و رسیدیم روز عروسی 🤦♀️ توی عروسی زیبا ترین لباس به زیبایی تو اضافه میکرد جیهوپ کم مونده بود از ذوق بال در بیاره 🥺 ای خدا چقد کیوت 🥺 جیهوپ = حضرت خودوست اماده اید؟ از این حرفش خندم گرفت 😆ا.ت = اره 🥺💔 خلاصه یه سال بعد عروسیتون یه دختر بدنیا اوردی 👶خیلی کیوت بود جیهوپ باهاش بازی میکرد و نورا( اسم خودم 😅) دست و پا میزد
جیهوپ = ا.نتتتتتتتتتت این بچه لباسمو خراب کرد
ا.ت = 🤣 مامانی چرا لباس بابا رو خراب کردی 😐
جیهوپ رفت لباسشو عوض کرد
ا.ت = عیب نداره خوب کاری کردی حقش بود
سرتو بالا اوردی جیهوپ رو دیدی
جیهوپ = حقم بود اره؟ باشه 😐
جیهوپ قلقلکی میکرد که نورا رو دیدین داره دست و پا میزنه و بلند بلند میخنده
جیهوپ = ای جان قربون خده هات برم من 🥺چقد شبیه مامانیت شدی 😆
پایان خوش
جیهوپ = ا.نتتتتتتتتتت این بچه لباسمو خراب کرد
ا.ت = 🤣 مامانی چرا لباس بابا رو خراب کردی 😐
جیهوپ رفت لباسشو عوض کرد
ا.ت = عیب نداره خوب کاری کردی حقش بود
سرتو بالا اوردی جیهوپ رو دیدی
جیهوپ = حقم بود اره؟ باشه 😐
جیهوپ قلقلکی میکرد که نورا رو دیدین داره دست و پا میزنه و بلند بلند میخنده
جیهوپ = ای جان قربون خده هات برم من 🥺چقد شبیه مامانیت شدی 😆
پایان خوش
۲۴.۰k
۱۶ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.