شب تاریکpt-10
دیدم سر تهیونگ رو پامه وایی چه ناز بود موقعه ی خواب ساعت چنده؟؟؟یه نگاه به ساعت کردم دیدم ساعت7:40 اومدم تهیونگو بلند کنم
+تهیونگ؟؟
+ته ته؟؟
تکونش دادم دیدم خوابش سنگینه
لبامو گذاشتم رو لباش و یه بوسه ارومی زدم چه حس خوبی بود واییی پاشد ای واییی
+اززز قققصد نننبودد
_اشکال ندار....ه
ته ویو
از خواب پاشدم دیدم لباش رو لبامه خدایاااااااا قلبم داشت میزد بیرون پروانه های قلبم بیشتر و بیشتر میشدن
_پپپاشو حاضر......شو
+باشه
من چم شده اون به چه جرعتی اینکارو کرد(ادمین: بدتم نیومدا)
ولش کن چیز. مهمی نبود
یونا ویو
ای خدا این چه کاری بود من کردمممم
ولی داره دیرم میشه
یه دوش ۵مینی گرفتم
لباسامو پوشیدم(اسلاید دو)ته رو صدا کردم
+تهیونگ(بلند)
_جا.....هان؟
+بیا
تق تق
_بیام تو؟
+آره زپشو میکشی بالا؟
ته ویو
اولین بار بود داشتم یونارو با لباس زیر میدیدم (سوتین)
_تتتو چرا خودت نمیبندی
+دستم نمیرسه خب
اااصلا چرا منو تت تهیونگ صدا میکنی گگگفتم تو مهمونی
+باشه
احساس میکردم دی*کم بزرگ شده وای خدا
کشیدم بالا زیپو براش خودمم لباسامو پوشیدمو ادکلن زدمو مامانم اینا اومدن که اون زنیکه هم باهاشون بود دختر خالم که روم کراشه زنیکه عنی(اسم دختر خالش نام ریون علامت دختر خالش~)
دست یونارو گرفتم باهم رفتیم پایین
~کی ازدواج کردی؟؟
_به تو چه
~هی عزیزم نگران نباش نمیزارم بفهمه باهم رابطه داریم (دستشو دور گردن ته حلقه کرد)
_دست به من بزنی بد میبینی (دستشو پیچوند)ما رابطه نداشتیم نداریم و نخواهیم داشت زنک
(علامت مامان ته م/ت)
م/ت: پسرم دختر خالت از این هرزه بهتره که
_مامان حرف دهنتو بفهم
ویو یونا
انگار خانواده مادریش خیلی از من بدشون میاد ولی به چپم
+مادر جان منو با اون خانم اشتباه نگیرین
م/ت: به من نگو مادر جان
~زنیکه بی ناموس.....(وسط حرفش پرید)
+اولا درست حرف بزن دوما احترامتو نگه داشتم وگرنه دهنت صاف بود
دمه گوشم زمزمه کرد
~بلاخره که ته برای من میشه
+تو خوابتم نمیاد نگران نباش(نیشخند)
م/ت: هوی زنیکه هرزه حرف دهنتو بفهم
~بیا یه مسابقه بدیم اون بچهایی که دیدی نوه های مادر جان هستن(اون یکی پسرش) از هرکی بیشتر خوششون بیاد اون برندس اگر من برنده بشم ته مال من میشه
+قبولع ولی اگر من قبول بشم بیخیال ته میشی
~باشه(نیشخند)
_ته تو نگاه کن
ته ویو
اول نام ریون رفت که خواست به بچها رشوه بده (علامت بچها@)
@ نه نمیخوایم مامان بهمون یاد داده پول گبول نکولیم(بچگونه😂)
هرکاری کردم بچها خوششون نیومد ولی وقتی یونا رفت......
ادامه دارد..............
+تهیونگ؟؟
+ته ته؟؟
تکونش دادم دیدم خوابش سنگینه
لبامو گذاشتم رو لباش و یه بوسه ارومی زدم چه حس خوبی بود واییی پاشد ای واییی
+اززز قققصد نننبودد
_اشکال ندار....ه
ته ویو
از خواب پاشدم دیدم لباش رو لبامه خدایاااااااا قلبم داشت میزد بیرون پروانه های قلبم بیشتر و بیشتر میشدن
_پپپاشو حاضر......شو
+باشه
من چم شده اون به چه جرعتی اینکارو کرد(ادمین: بدتم نیومدا)
ولش کن چیز. مهمی نبود
یونا ویو
ای خدا این چه کاری بود من کردمممم
ولی داره دیرم میشه
یه دوش ۵مینی گرفتم
لباسامو پوشیدم(اسلاید دو)ته رو صدا کردم
+تهیونگ(بلند)
_جا.....هان؟
+بیا
تق تق
_بیام تو؟
+آره زپشو میکشی بالا؟
ته ویو
اولین بار بود داشتم یونارو با لباس زیر میدیدم (سوتین)
_تتتو چرا خودت نمیبندی
+دستم نمیرسه خب
اااصلا چرا منو تت تهیونگ صدا میکنی گگگفتم تو مهمونی
+باشه
احساس میکردم دی*کم بزرگ شده وای خدا
کشیدم بالا زیپو براش خودمم لباسامو پوشیدمو ادکلن زدمو مامانم اینا اومدن که اون زنیکه هم باهاشون بود دختر خالم که روم کراشه زنیکه عنی(اسم دختر خالش نام ریون علامت دختر خالش~)
دست یونارو گرفتم باهم رفتیم پایین
~کی ازدواج کردی؟؟
_به تو چه
~هی عزیزم نگران نباش نمیزارم بفهمه باهم رابطه داریم (دستشو دور گردن ته حلقه کرد)
_دست به من بزنی بد میبینی (دستشو پیچوند)ما رابطه نداشتیم نداریم و نخواهیم داشت زنک
(علامت مامان ته م/ت)
م/ت: پسرم دختر خالت از این هرزه بهتره که
_مامان حرف دهنتو بفهم
ویو یونا
انگار خانواده مادریش خیلی از من بدشون میاد ولی به چپم
+مادر جان منو با اون خانم اشتباه نگیرین
م/ت: به من نگو مادر جان
~زنیکه بی ناموس.....(وسط حرفش پرید)
+اولا درست حرف بزن دوما احترامتو نگه داشتم وگرنه دهنت صاف بود
دمه گوشم زمزمه کرد
~بلاخره که ته برای من میشه
+تو خوابتم نمیاد نگران نباش(نیشخند)
م/ت: هوی زنیکه هرزه حرف دهنتو بفهم
~بیا یه مسابقه بدیم اون بچهایی که دیدی نوه های مادر جان هستن(اون یکی پسرش) از هرکی بیشتر خوششون بیاد اون برندس اگر من برنده بشم ته مال من میشه
+قبولع ولی اگر من قبول بشم بیخیال ته میشی
~باشه(نیشخند)
_ته تو نگاه کن
ته ویو
اول نام ریون رفت که خواست به بچها رشوه بده (علامت بچها@)
@ نه نمیخوایم مامان بهمون یاد داده پول گبول نکولیم(بچگونه😂)
هرکاری کردم بچها خوششون نیومد ولی وقتی یونا رفت......
ادامه دارد..............
۳.۹k
۱۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.