پارت۲
ا/ت
از جام بلند شدم و رفتم سمت صدا دیدم اون دختره داره تو دستشویی یه دختر دیگرو اذیت میکنه اولش خواستم بیخیال بشم ولی دلم براش سوخت پس رفتم پیشش بدون حرفی اون دختر خرا.به رو زدم کنار و. از اون دختره پرسیدم:حالت خوبه؟ دختره هم سرشو تکون داد به معنای نه بعدش دوباره گفتم:بیا بریم. و تا برگشتم با ۳جفت چشم از حدقه درومده و عصبانی مواجه شدم یه پوزخند زدم و با دستم کنارشون زدم که دختر خرا.به(بچه ها منظورم یوریه ها)داد زد:هوی کجا میری اگه یه قدم دیگه برداری خونت پایه خودته.😡
من یه خنده بلند مثل روانیا کردم و از دستشویی رفتم بیرون وبه دختره گفتم بره سر کلاسش و تا اینو گفتم به دستی موهامو محکم گرفت و من برگشتم سمتش دیدم همون دختر خرا.بس دستشو محکم گرفتم و پیچونم پشت سرش که جیغش در اومد همه بچه ها دورمون جمع شدن بعدش به من گفت:هر.زه دستمو ول کن!
من واقعا بدم میاد کسی بهم فوش بده و این احمق الان بهم گفت هر.زه واقعا خشمم زد بالا بعد دستشو ول کردم برش گردوندم و با شتاب زدمش به دیوار و با یه دستم شونه هاشو گرفتم (یعنی آرنجم رو یه شونه آش و کف دستم هم روی اون یکی شونش گذاشتم )بعد چاقومو درآوردم و گذاشتم روی گردنش و یکم خراشش دادم و
گفتم:ببین دختره ی عنتر با من در نیوفت وگرنه به قول خودت خونت پایه خودته بعدش دختره با گریه گفت:ولم کننن!
من گفتم:خواهش کن ازم.
بعدش با داد و گریه گفت:اوپا بیا نجاتم بده .بعدش یه پسره که فکر کنم اسمش کوک بود و از اونجایی که دختره اوپا صداش کرد فکر کنم دوست پسر دختره بود اومد گفت:برو اونور منم گردن دختره رو یه خراش بزرگ دادم که جیغش در اومد و بعدش رفتم اونور و با سردی تمام گفتم:این دوست دختر هر.زتو از من دور نگه داد وگرنه قول نمیدم یه روز جنازشو دم خونت نبینی.که بعدش اومدم برم که مدید اومد و گفت:یوری،خانم کیم،آقای جئون چه اتفاقی افتاده؟
یوری چرا گردنت زخمه؟ که بعدش چاقو رو تو دست من دید و گفت:خانم کیممم!
بعدش من گفتم:ها چته؟
بعد دید من اینجوری گفتم گفت هیچی میتونید برید اما من به پدرتون اطلاع میدم.
من که دیگه عصبانی شده بودم گفتم:تو اطلاع بده که شب دیگه زنت و بچه ی ۳سالتو نبینی.
با این حرفم مدیر یخ کرد و گفت:چشم زنگ نمیزنم .
بعدش من رفتم تو دستشویی چاقومو شستم و گذاشتمش سویشرتم و رفتم بیرون وارد کلاس که شدم دیدم همون دختره که براش قلدری کردنو دیدم یه به گوشه نشسته بود و با کسی حرف نمیزد منم رفتم از پیش اون پسره کیفمو برداشتم و تا اومدم برم گفت:کجا؟
بعدش گفتم :به تو چه!
و رفتم پیش دختره و پیشش نشستم و گفتم:سلام بیا باهم دوست شیم اونم با کلی منومن گفت باشه
بعدش گفتم:اسمت چیه؟
گفت:لونا….پارک لونا
گفتم:خوشبختم منم اتم اسم اون دختره که برات قلدری کرد کی بود ؟
گفت:بچه ها میترسن اسمشو بگن
من گفتم:تا من دوستتم حق نداری از اونو امسال اون بترسی حالا بگو اسمش چیه؟
گفت: چانگ یوری قلدر مدرسه همه ازش میترسن برای همه قلدری میکنه و دوسپسرش هم اسمش جئون جونگ کوک و دوستش تهیونگ برای پسرا قلدری میکنن با دخترا کاری ندارن
منم گفتم:اها
که بعدش دیدم دختره که اسمش یوری بود اومد تو کلاس گردن یوری باند پیچی شده بود و تا منو دید خودشو زد به اون راه و رفت پیش پسره نشست
منم به رانندم یه پیام دادم و گفتم لامبورگینی مشکیمو برام تا اخر کلاس بیاره اونم گفت باشه
کلاس که تموم شده به لونا گفتم:لونا میای بریم گشت و گذار اونم گفت:باشه بریم
رفتیم پایین که دیدیم همه بچه ها دور ماشینم جمع شدن و دارن باهاش عکس میگیرن چون ماشین ۲تا سوییچ داشت یدکش دسته راننده بود منم دست لونا رو گرفتم و بچه هارو زدم کنار و گفتم سوار شو لونا بعدش لونا نشست رو صندلی جلو منم نشستم رو صندلی راننده و ماشینم روشن کردم همه ی بچه ها دهنشون تا کجا باز بود که من لونا رو سوار کردم من یه پوزخند زدم و با سرعت بالا رفتم
خب اینم از این پارت فکر کنم زیاد نویشتم برای همین
شرط ها:
کامنت و لایک: ۹
فالو:۲
اینم عکس چاقو چند تا گذاشتم انتخاب کنید
بای بای❤️
از جام بلند شدم و رفتم سمت صدا دیدم اون دختره داره تو دستشویی یه دختر دیگرو اذیت میکنه اولش خواستم بیخیال بشم ولی دلم براش سوخت پس رفتم پیشش بدون حرفی اون دختر خرا.به رو زدم کنار و. از اون دختره پرسیدم:حالت خوبه؟ دختره هم سرشو تکون داد به معنای نه بعدش دوباره گفتم:بیا بریم. و تا برگشتم با ۳جفت چشم از حدقه درومده و عصبانی مواجه شدم یه پوزخند زدم و با دستم کنارشون زدم که دختر خرا.به(بچه ها منظورم یوریه ها)داد زد:هوی کجا میری اگه یه قدم دیگه برداری خونت پایه خودته.😡
من یه خنده بلند مثل روانیا کردم و از دستشویی رفتم بیرون وبه دختره گفتم بره سر کلاسش و تا اینو گفتم به دستی موهامو محکم گرفت و من برگشتم سمتش دیدم همون دختر خرا.بس دستشو محکم گرفتم و پیچونم پشت سرش که جیغش در اومد همه بچه ها دورمون جمع شدن بعدش به من گفت:هر.زه دستمو ول کن!
من واقعا بدم میاد کسی بهم فوش بده و این احمق الان بهم گفت هر.زه واقعا خشمم زد بالا بعد دستشو ول کردم برش گردوندم و با شتاب زدمش به دیوار و با یه دستم شونه هاشو گرفتم (یعنی آرنجم رو یه شونه آش و کف دستم هم روی اون یکی شونش گذاشتم )بعد چاقومو درآوردم و گذاشتم روی گردنش و یکم خراشش دادم و
گفتم:ببین دختره ی عنتر با من در نیوفت وگرنه به قول خودت خونت پایه خودته بعدش دختره با گریه گفت:ولم کننن!
من گفتم:خواهش کن ازم.
بعدش با داد و گریه گفت:اوپا بیا نجاتم بده .بعدش یه پسره که فکر کنم اسمش کوک بود و از اونجایی که دختره اوپا صداش کرد فکر کنم دوست پسر دختره بود اومد گفت:برو اونور منم گردن دختره رو یه خراش بزرگ دادم که جیغش در اومد و بعدش رفتم اونور و با سردی تمام گفتم:این دوست دختر هر.زتو از من دور نگه داد وگرنه قول نمیدم یه روز جنازشو دم خونت نبینی.که بعدش اومدم برم که مدید اومد و گفت:یوری،خانم کیم،آقای جئون چه اتفاقی افتاده؟
یوری چرا گردنت زخمه؟ که بعدش چاقو رو تو دست من دید و گفت:خانم کیممم!
بعدش من گفتم:ها چته؟
بعد دید من اینجوری گفتم گفت هیچی میتونید برید اما من به پدرتون اطلاع میدم.
من که دیگه عصبانی شده بودم گفتم:تو اطلاع بده که شب دیگه زنت و بچه ی ۳سالتو نبینی.
با این حرفم مدیر یخ کرد و گفت:چشم زنگ نمیزنم .
بعدش من رفتم تو دستشویی چاقومو شستم و گذاشتمش سویشرتم و رفتم بیرون وارد کلاس که شدم دیدم همون دختره که براش قلدری کردنو دیدم یه به گوشه نشسته بود و با کسی حرف نمیزد منم رفتم از پیش اون پسره کیفمو برداشتم و تا اومدم برم گفت:کجا؟
بعدش گفتم :به تو چه!
و رفتم پیش دختره و پیشش نشستم و گفتم:سلام بیا باهم دوست شیم اونم با کلی منومن گفت باشه
بعدش گفتم:اسمت چیه؟
گفت:لونا….پارک لونا
گفتم:خوشبختم منم اتم اسم اون دختره که برات قلدری کرد کی بود ؟
گفت:بچه ها میترسن اسمشو بگن
من گفتم:تا من دوستتم حق نداری از اونو امسال اون بترسی حالا بگو اسمش چیه؟
گفت: چانگ یوری قلدر مدرسه همه ازش میترسن برای همه قلدری میکنه و دوسپسرش هم اسمش جئون جونگ کوک و دوستش تهیونگ برای پسرا قلدری میکنن با دخترا کاری ندارن
منم گفتم:اها
که بعدش دیدم دختره که اسمش یوری بود اومد تو کلاس گردن یوری باند پیچی شده بود و تا منو دید خودشو زد به اون راه و رفت پیش پسره نشست
منم به رانندم یه پیام دادم و گفتم لامبورگینی مشکیمو برام تا اخر کلاس بیاره اونم گفت باشه
کلاس که تموم شده به لونا گفتم:لونا میای بریم گشت و گذار اونم گفت:باشه بریم
رفتیم پایین که دیدیم همه بچه ها دور ماشینم جمع شدن و دارن باهاش عکس میگیرن چون ماشین ۲تا سوییچ داشت یدکش دسته راننده بود منم دست لونا رو گرفتم و بچه هارو زدم کنار و گفتم سوار شو لونا بعدش لونا نشست رو صندلی جلو منم نشستم رو صندلی راننده و ماشینم روشن کردم همه ی بچه ها دهنشون تا کجا باز بود که من لونا رو سوار کردم من یه پوزخند زدم و با سرعت بالا رفتم
خب اینم از این پارت فکر کنم زیاد نویشتم برای همین
شرط ها:
کامنت و لایک: ۹
فالو:۲
اینم عکس چاقو چند تا گذاشتم انتخاب کنید
بای بای❤️
۷.۷k
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.