Did I crush my victim?
پارت ۱۸
رفت داخل اشپزخونه و یه سینی پر واسه سونگمین برد.
بنگ چان: بفرما
سونگمین: مرسیییی.
بنگ چان ، بوسه کوتاهی رویه گونه سونگمین گذاشت و کنارش نشست.
سونگمین شروع کرد به خوردن.
سونگمین: تو نمیخوای؟
بنگ چان: نه خودت بخور عزیزم.
سونگمین: باشه.
ویو بنگ چان
کی باید بهش بگم که مافیام؟ کی باید بهش بگم که میخوام مادرش بکشم؟ اگه اینارو بهش بگم و ولم کنه چی؟ فعلا به لین چیزا فکر نکن.
سونگمین: آیییی.
بنگ چان: خوبی؟! وایسا برم برات قرص بیارم.
رفتم تو اشپزخونه و یه قرص برداشتم.
بنگ چان: بیا اینو بخور.
قرصو ازم گرفت و خورد.
بنگ چان: دورت بگردم ببخشید.
سونگمین: بنگ چان اینجوری نگو خجالت میکشممم.
بنگ چان: خجالت برای چی بیبیم؟
سونگمین: تاحالا کسی اینجوری باهام حرف نزده بود.
بنگ چان: اخی دورت بگردم از این به بعد هروز بهت میگم.
سرشو برد پایین.
بنگ چان: قربونت برم من.
سونگمین: بنگ چان، واقعا منو دوست داری؟
بنگ چان: این په سوالیه؟ من از همون اولی که دیدمت روت کراش زدم بعد این کراش تبدیل شد به عشق.
سونگمین: وویییی ، ولی مادرم....اگه بفهمه..
بنگ چان: غلط کرده هیچ کاری نمیتونه بکنه....هر کاری هم بخواد بکنه من نمیزارم، من الان صاحبتم بیب نگران هیچی نباش.
سونگمین: مرسییییی ، بنگ چان من فقط یچیزی ازت میخوام.
بنگ چان: چی؟
سونگمین: اینکه باهم دروغ نگی و همیشه باهام روراست باشی.
بنگ چان: باشه عشقم ، بهت قول میدم همیشه راستشو بهت بگم ، فقط....
سونگمین: فقط چی؟
بنگ چان: یچیزی باید درمورد خودم بهت بگم ، که بعدا بهت میگم هنوز زوده.
سونگمین: باشه هر وقت خواستی بگو.
لبخندی زدم و سرشو بوسیدم.
رفت داخل اشپزخونه و یه سینی پر واسه سونگمین برد.
بنگ چان: بفرما
سونگمین: مرسیییی.
بنگ چان ، بوسه کوتاهی رویه گونه سونگمین گذاشت و کنارش نشست.
سونگمین شروع کرد به خوردن.
سونگمین: تو نمیخوای؟
بنگ چان: نه خودت بخور عزیزم.
سونگمین: باشه.
ویو بنگ چان
کی باید بهش بگم که مافیام؟ کی باید بهش بگم که میخوام مادرش بکشم؟ اگه اینارو بهش بگم و ولم کنه چی؟ فعلا به لین چیزا فکر نکن.
سونگمین: آیییی.
بنگ چان: خوبی؟! وایسا برم برات قرص بیارم.
رفتم تو اشپزخونه و یه قرص برداشتم.
بنگ چان: بیا اینو بخور.
قرصو ازم گرفت و خورد.
بنگ چان: دورت بگردم ببخشید.
سونگمین: بنگ چان اینجوری نگو خجالت میکشممم.
بنگ چان: خجالت برای چی بیبیم؟
سونگمین: تاحالا کسی اینجوری باهام حرف نزده بود.
بنگ چان: اخی دورت بگردم از این به بعد هروز بهت میگم.
سرشو برد پایین.
بنگ چان: قربونت برم من.
سونگمین: بنگ چان، واقعا منو دوست داری؟
بنگ چان: این په سوالیه؟ من از همون اولی که دیدمت روت کراش زدم بعد این کراش تبدیل شد به عشق.
سونگمین: وویییی ، ولی مادرم....اگه بفهمه..
بنگ چان: غلط کرده هیچ کاری نمیتونه بکنه....هر کاری هم بخواد بکنه من نمیزارم، من الان صاحبتم بیب نگران هیچی نباش.
سونگمین: مرسییییی ، بنگ چان من فقط یچیزی ازت میخوام.
بنگ چان: چی؟
سونگمین: اینکه باهم دروغ نگی و همیشه باهام روراست باشی.
بنگ چان: باشه عشقم ، بهت قول میدم همیشه راستشو بهت بگم ، فقط....
سونگمین: فقط چی؟
بنگ چان: یچیزی باید درمورد خودم بهت بگم ، که بعدا بهت میگم هنوز زوده.
سونگمین: باشه هر وقت خواستی بگو.
لبخندی زدم و سرشو بوسیدم.
۸.۱k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.