☆فیک عضو هشتم☆
☆فیک عضو هشتم☆
پارت ¹¹
________________
(ویو کوک)
داشتم با دوستم به سمت سالن غذا خوری میرفتم که دیدم فلیکس ات رو بغل کرد و همراه لیسا رفتن تو سالن غذا خوری احساس عصبانیت کردم ولی نمی دونم چرا زیاد اهمیت ندادم و راهمو ادامه دادم
________
(ویو ات)
زنگ خورد و وسایلمو جمع کردم تا برم خونه
&من موتور دارم میرسونمت
+ولی لیسا چی
^من قراره بابام بیاد دنبالم شما برین
&پس جمع کن بریم
+باش
تا اونجا کمک کرد وبعد سوار موتور شدم که همون لحضه کوک هم همراه دوستش سوار موتر بغل فلیکس شد و نگاه خشمناکی به من کرد و رفت
+اون چشه
&ولش کن فکر کنم از همین اول ازت متنفر شده
+وای نه
&نکنه دوسش داری
+نبابا این چه حرفیه
&مطمعنی
با این حرف کلاه کاسکتی بهم داد و شروع به روند موتور کرد منم کمرشون گرفته بودم تا به خونه برسیم
___________
(ویو ات)
فلیکس منو دم در خونه پیاده کرد تشکر کردم و رفتم دم دیر دیدم تو صندوق پستی ی بسته هست برداشتم ور رفتم تو از اونجایی که کسی خونه نبود رفتم تو اتاقم و بسته رو باز توش تعدادی دوربین و ی نامه بود نامه رو باز توش نوشته بود
[دوربیندار تو آدرسی که زیر نوشتم تو زمان که نوشته شده وصل کن و اونا نباید بفهمن تو ی جاسوسی و باید نقش گارسون رو بازی کنی ]
نزدیک مدرسه بود میتونم فردا بعد مدرسه برم
____
(فلش بک فردا)
تو کلاس نشسته بودم و سرم رو میز بود که چنتا دختر اومدن سمتم
* تو همون دختر هر.زه ای هستی که جونگ کوک اوپا بقلش کرده بود
+منظورت اون جونگ کوک عوضیه
*چطور جرعت کردی اینجوری با کوک حرف بزنی
ی سیلی زد تو گوشم و بلند شدم
+چه گوهی خوردی
خواستم برم جلو که بزنمشون که سه تاشون حمله ور شدن و شروع کردن به زدن کل بدن درد میکرد همه جمع شدن و من اون سه تارو پرت کردم اون ور و با لگت زدم به صورتشون و پخش زمین شدم خودمم صورتم پر خون بود دیدم ی نفر داره با سرعت میاد و همرو میزنه کنار که چشام سیاهی رفت و پرت شدم زمین
________________
شرط ۴ لایک
پارت ¹¹
________________
(ویو کوک)
داشتم با دوستم به سمت سالن غذا خوری میرفتم که دیدم فلیکس ات رو بغل کرد و همراه لیسا رفتن تو سالن غذا خوری احساس عصبانیت کردم ولی نمی دونم چرا زیاد اهمیت ندادم و راهمو ادامه دادم
________
(ویو ات)
زنگ خورد و وسایلمو جمع کردم تا برم خونه
&من موتور دارم میرسونمت
+ولی لیسا چی
^من قراره بابام بیاد دنبالم شما برین
&پس جمع کن بریم
+باش
تا اونجا کمک کرد وبعد سوار موتور شدم که همون لحضه کوک هم همراه دوستش سوار موتر بغل فلیکس شد و نگاه خشمناکی به من کرد و رفت
+اون چشه
&ولش کن فکر کنم از همین اول ازت متنفر شده
+وای نه
&نکنه دوسش داری
+نبابا این چه حرفیه
&مطمعنی
با این حرف کلاه کاسکتی بهم داد و شروع به روند موتور کرد منم کمرشون گرفته بودم تا به خونه برسیم
___________
(ویو ات)
فلیکس منو دم در خونه پیاده کرد تشکر کردم و رفتم دم دیر دیدم تو صندوق پستی ی بسته هست برداشتم ور رفتم تو از اونجایی که کسی خونه نبود رفتم تو اتاقم و بسته رو باز توش تعدادی دوربین و ی نامه بود نامه رو باز توش نوشته بود
[دوربیندار تو آدرسی که زیر نوشتم تو زمان که نوشته شده وصل کن و اونا نباید بفهمن تو ی جاسوسی و باید نقش گارسون رو بازی کنی ]
نزدیک مدرسه بود میتونم فردا بعد مدرسه برم
____
(فلش بک فردا)
تو کلاس نشسته بودم و سرم رو میز بود که چنتا دختر اومدن سمتم
* تو همون دختر هر.زه ای هستی که جونگ کوک اوپا بقلش کرده بود
+منظورت اون جونگ کوک عوضیه
*چطور جرعت کردی اینجوری با کوک حرف بزنی
ی سیلی زد تو گوشم و بلند شدم
+چه گوهی خوردی
خواستم برم جلو که بزنمشون که سه تاشون حمله ور شدن و شروع کردن به زدن کل بدن درد میکرد همه جمع شدن و من اون سه تارو پرت کردم اون ور و با لگت زدم به صورتشون و پخش زمین شدم خودمم صورتم پر خون بود دیدم ی نفر داره با سرعت میاد و همرو میزنه کنار که چشام سیاهی رفت و پرت شدم زمین
________________
شرط ۴ لایک
۲.۴k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.