آخرین دوستی ..... پارت ۲
از زبان جیسو :
فردا صبح :
دیدم کسی هی داره می کوبه به در
دیدم نه جنی و لیسا ورزی نیستن
درو باز کردم دیدم جین
از زبان جین
چرا درو باز نمیکنی
جیسو : چیشده
جین :هیچی بیا باهم بریم بیمارستان
جیسو :چرا چی.چی شده..(با ترس)
جین : هیچی دوباره کوک پسر عموی لیسا دعواش شده و الان ضربه ی محکمی به سرش خورده و خونریزی داشت.
جیسو :خب الان منتظر چی هستی بیا بریم دیه.
..........
پارت بعد حداقل بیش تر از ۱۱ لایک .🥺🤗
فردا صبح :
دیدم کسی هی داره می کوبه به در
دیدم نه جنی و لیسا ورزی نیستن
درو باز کردم دیدم جین
از زبان جین
چرا درو باز نمیکنی
جیسو : چیشده
جین :هیچی بیا باهم بریم بیمارستان
جیسو :چرا چی.چی شده..(با ترس)
جین : هیچی دوباره کوک پسر عموی لیسا دعواش شده و الان ضربه ی محکمی به سرش خورده و خونریزی داشت.
جیسو :خب الان منتظر چی هستی بیا بریم دیه.
..........
پارت بعد حداقل بیش تر از ۱۱ لایک .🥺🤗
۲.۸k
۲۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.