فیک: عـ شـ ق نـ ا تـ مـ ام/ UNFINISHED love
فیک: عـشـق نـا تـمـام/ UNFINISHED love
پـارت [12]
پ.س:خب من و سوجون و کوک یه ماموریت داریم تو پاریس که باید بریم شما دوتا خانوما یه هفته تنها میمونین کاری داشتین فقط ۲ ظهر بهمون زنگ بزنین تا بتونیم جواب بدیم باشه؟
م.س:باشه مراقب خودتون باشین
+کوک چرا میاد؟
پ.س:منظورت چیه چرا میاد؟
+چیز هیچی ولش کن
_*تعجب کرده بود چون این حالت سوجین رو ندیده بود*
+میگم چیزه میشه کوک نیاد؟
پ.س:چرا انقد نگرانشی چیزی نمیشه که
+آخه من سر به سر کی بزارم با کی شوخی کنم وقتی حصلم سر رفت چیکار کنم
_منو نگا فک کردم نگرانمه ایییشش
+اگه مثلا تیر بخوره چی؟
+یا مثلا چاقو بخوره
+یا خدایی نکرده بمیره چیی
پ.س:هی سوجین حالت خوبه؟
م.س:سوجین؟*چره هردفعه باید م.س سوجین رو مگس بنویسممم 😭😂*
سوجون:من اینجا شلغمم
پ.س:سوجین ما بارها سه تایی رفتیم برگشتیم چیزیمون نشده الانم نمیشه
+اگه بشه؟
_ به خدا که مشکوک میزنه
+*بغض*
سوجون:🗿🗿*افسوس پارت⁷😔👍🏿*
_ احتمالا خوابش میاد آره این اینجوری نبود همیشه قبل رفتن یه لگد میزد بم
+*کوک رو بغل کرد*
م.س:اولین باره میبینم اینجوری بغلش میکنه
پ.س:چیزی ریختین تو غدای این بچه؟:/
+خب دیگه برین
سوجون: بیا منو هم بغل کن
+باشه*بغلش میکنه*
_ بسه دیگه گریه نکن
پ.س:خب خدافص دیگه مراقب خودتون باشین
م.س:شما هم همینطور
+بای بای:)
_گریه نکن پرنسس
سوجون:خدافص
.
.
.
سوجین*
چراااا....چرا گریه کردممممم ک*ص*کشششش خاک تو سرممم عجب احمقیم...نکنه دارم عاشقش میشمممم نههه نه نههه ای وای برم خودکشی کنم نه خودکشی خز شده ولش کنن ایییش الان باید صبر کنم فردا ساعت دو بشه تا بهشون زنگ بزنم*گریه*
م.س:سوجیین بیا پایین بسه دیگه گریه نکن
+اومدم مامااان
.
.
.
م.س:دختر قشنگم زنگ بزن به دوستت بگو بیاد اینجا یکم بعد سه تایی میریم بیرون
+چشم
و تو سروش عضو شید امروز سه تا پارت میزارم
الانم میرم پارت بعدی رو بنویسم بابای:)🚶🏻♀️
پـارت [12]
پ.س:خب من و سوجون و کوک یه ماموریت داریم تو پاریس که باید بریم شما دوتا خانوما یه هفته تنها میمونین کاری داشتین فقط ۲ ظهر بهمون زنگ بزنین تا بتونیم جواب بدیم باشه؟
م.س:باشه مراقب خودتون باشین
+کوک چرا میاد؟
پ.س:منظورت چیه چرا میاد؟
+چیز هیچی ولش کن
_*تعجب کرده بود چون این حالت سوجین رو ندیده بود*
+میگم چیزه میشه کوک نیاد؟
پ.س:چرا انقد نگرانشی چیزی نمیشه که
+آخه من سر به سر کی بزارم با کی شوخی کنم وقتی حصلم سر رفت چیکار کنم
_منو نگا فک کردم نگرانمه ایییشش
+اگه مثلا تیر بخوره چی؟
+یا مثلا چاقو بخوره
+یا خدایی نکرده بمیره چیی
پ.س:هی سوجین حالت خوبه؟
م.س:سوجین؟*چره هردفعه باید م.س سوجین رو مگس بنویسممم 😭😂*
سوجون:من اینجا شلغمم
پ.س:سوجین ما بارها سه تایی رفتیم برگشتیم چیزیمون نشده الانم نمیشه
+اگه بشه؟
_ به خدا که مشکوک میزنه
+*بغض*
سوجون:🗿🗿*افسوس پارت⁷😔👍🏿*
_ احتمالا خوابش میاد آره این اینجوری نبود همیشه قبل رفتن یه لگد میزد بم
+*کوک رو بغل کرد*
م.س:اولین باره میبینم اینجوری بغلش میکنه
پ.س:چیزی ریختین تو غدای این بچه؟:/
+خب دیگه برین
سوجون: بیا منو هم بغل کن
+باشه*بغلش میکنه*
_ بسه دیگه گریه نکن
پ.س:خب خدافص دیگه مراقب خودتون باشین
م.س:شما هم همینطور
+بای بای:)
_گریه نکن پرنسس
سوجون:خدافص
.
.
.
سوجین*
چراااا....چرا گریه کردممممم ک*ص*کشششش خاک تو سرممم عجب احمقیم...نکنه دارم عاشقش میشمممم نههه نه نههه ای وای برم خودکشی کنم نه خودکشی خز شده ولش کنن ایییش الان باید صبر کنم فردا ساعت دو بشه تا بهشون زنگ بزنم*گریه*
م.س:سوجیین بیا پایین بسه دیگه گریه نکن
+اومدم مامااان
.
.
.
م.س:دختر قشنگم زنگ بزن به دوستت بگو بیاد اینجا یکم بعد سه تایی میریم بیرون
+چشم
و تو سروش عضو شید امروز سه تا پارت میزارم
الانم میرم پارت بعدی رو بنویسم بابای:)🚶🏻♀️
۸.۸k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.