عشق وحشی😈
پارتی که قبلش پست کردم پارت شیش بود.
ادامه ی پارت شیش
+نمدونم سرم گیج رفت.
ته_خانم لیزا.
+بله.
_به نظر میاد دنسر باشید.
+بله استاد یکم بلدم.
_خب پس بیا اینجا.
+چشم استاد.
بعد از رقصیدن با تهیونگ کلاس تموم شد.
از مدرسه اکمدم بیرون داشتم اروم اروم واسه خودم راه میرفتم.
صدای بوق ماشین منو از اون حالم در اورد.
ته_سوار شو بریم خونه.
+واسا ببینم تو چرا اومدی مدرسه؟چرا هرجا هستم تو هم هستی.؟
_می خوام مراقبت باشم.
+نمی خوام مراقبم باشی از اخر همه میفهمن منو تو...
حرفمو خوردم.
_منو تو چی؟
+...
_منو تو چی لعنتی(باداد) بده میخوام مراقبت باشم کسی اذیتت نکنه؟
+سر من داد نزن.
_بشین تو ماشین و گرنه به زور میبرمت.
رفتم و نشستم تو ماشین.
عوضی سر من داد میزنه.
رسیدم جلو در خونه ته ریموت رو زد و ماشین رو پارک کردم.
از ماشین پیاده شد و در سمت منو باز کرد و مچ دستمو گرفت و دنبال خودش کشوند.
+ایییی اخ دستم شکست چیکار میکنی وحشی.
دستمو محکم تر گرفت و برد سمت اتاق.
در اتاقو باز کرد. و منو پرت کرد تو تخت.
_حق از خونه بیرون اومدنو نداری هرجا میخواسی بری با خودم میری هر چی میخوای به خودم میگی.
کلید اتاقو برداشت و در رو قفل کرد.
+درو باز کن هرزه بی شعور اگه ببینمت میکشمت.
لباسام رو عوض کردم و رو تختم درتز کشیدم انقد اشک ریختم که نفهمیدم کی خوابم برد.
_پاشو لیزا.
باز صدای احمقش اومد.
+چیه.
_من امشب میرم بیرون تو عم میای.
+نه.
_پس در رو قفل نمیکنم چیزی خواستی به نگهبان بگو.
+باش.
اومد نزدیک و گفت گوشیتو بده.
+واسه چی.
_گوشیتو بده به من.
+نمی خوام گوشی مال خودمه.
_فردا کمپانی نمیری.
+دوست دادم میرم.
بدون هیچ حرفی رفت.
رفتم تو حال.
_خدافظ.
بهش نگاه کردم.
اوفففف ی پیراهن سفید با ی شلوار مشکی.
تلویزیونو روشن کردم اااا این مستند دوروز پیش بود در مورد بی تی اس.
+حالم ازتون بهم میخوره.
رو کاناپه دراز کشیدم.
باصدای در بیدار شدم.
ته بود معلومه مسته.
+مست کردی؟
_من؟
+نه من؟نگهبان بیا اینو جعمش کن به صورتش اب بزو.
&چشم خانم.
_به من دست نزن لیزا منو ببر بالا.
تو مستی هم دستور میده.
+تو برو سر کارت.
زیر بغل ته رو گرفتم بردمش بالا.
رو تخت خوابوندمش.
_لباسام رو در بیار.
+لازم نیس.
خیلی عرق کرده بود.
+تو ی بار دیگه مست کن.
گوشی ته رو برداشتم و به نامجون زنگ زدم.
نامجون_الو
+سلام خوبی.
_مرسی.
+نامجون ته مست کرده میتونی بیای اینجا.
_اره الان میام ادرسو بدع.
+خیابان..........
_اومدم.
گوشی رو قط کردم.
به ته نگاه کردم خوابیده بود.
ی نیش خند زدم.
واقعا این حس عشقه یا نفرت.
خواستم برم که ته دستمو گرفت.
_نرو لیزا.
+ولم کن.
_لیزا پیشم بمون.
دستمو کشید که افتادم تو بقلش.
_بزار یکم بغلت کنم.
حرفی نزدم فقط بقلش کردم.
_تو خیلی شبیهشی.
هزیون میگه.
متوجه خیسی گونش شدم
ادامه ی پارت شیش
+نمدونم سرم گیج رفت.
ته_خانم لیزا.
+بله.
_به نظر میاد دنسر باشید.
+بله استاد یکم بلدم.
_خب پس بیا اینجا.
+چشم استاد.
بعد از رقصیدن با تهیونگ کلاس تموم شد.
از مدرسه اکمدم بیرون داشتم اروم اروم واسه خودم راه میرفتم.
صدای بوق ماشین منو از اون حالم در اورد.
ته_سوار شو بریم خونه.
+واسا ببینم تو چرا اومدی مدرسه؟چرا هرجا هستم تو هم هستی.؟
_می خوام مراقبت باشم.
+نمی خوام مراقبم باشی از اخر همه میفهمن منو تو...
حرفمو خوردم.
_منو تو چی؟
+...
_منو تو چی لعنتی(باداد) بده میخوام مراقبت باشم کسی اذیتت نکنه؟
+سر من داد نزن.
_بشین تو ماشین و گرنه به زور میبرمت.
رفتم و نشستم تو ماشین.
عوضی سر من داد میزنه.
رسیدم جلو در خونه ته ریموت رو زد و ماشین رو پارک کردم.
از ماشین پیاده شد و در سمت منو باز کرد و مچ دستمو گرفت و دنبال خودش کشوند.
+ایییی اخ دستم شکست چیکار میکنی وحشی.
دستمو محکم تر گرفت و برد سمت اتاق.
در اتاقو باز کرد. و منو پرت کرد تو تخت.
_حق از خونه بیرون اومدنو نداری هرجا میخواسی بری با خودم میری هر چی میخوای به خودم میگی.
کلید اتاقو برداشت و در رو قفل کرد.
+درو باز کن هرزه بی شعور اگه ببینمت میکشمت.
لباسام رو عوض کردم و رو تختم درتز کشیدم انقد اشک ریختم که نفهمیدم کی خوابم برد.
_پاشو لیزا.
باز صدای احمقش اومد.
+چیه.
_من امشب میرم بیرون تو عم میای.
+نه.
_پس در رو قفل نمیکنم چیزی خواستی به نگهبان بگو.
+باش.
اومد نزدیک و گفت گوشیتو بده.
+واسه چی.
_گوشیتو بده به من.
+نمی خوام گوشی مال خودمه.
_فردا کمپانی نمیری.
+دوست دادم میرم.
بدون هیچ حرفی رفت.
رفتم تو حال.
_خدافظ.
بهش نگاه کردم.
اوفففف ی پیراهن سفید با ی شلوار مشکی.
تلویزیونو روشن کردم اااا این مستند دوروز پیش بود در مورد بی تی اس.
+حالم ازتون بهم میخوره.
رو کاناپه دراز کشیدم.
باصدای در بیدار شدم.
ته بود معلومه مسته.
+مست کردی؟
_من؟
+نه من؟نگهبان بیا اینو جعمش کن به صورتش اب بزو.
&چشم خانم.
_به من دست نزن لیزا منو ببر بالا.
تو مستی هم دستور میده.
+تو برو سر کارت.
زیر بغل ته رو گرفتم بردمش بالا.
رو تخت خوابوندمش.
_لباسام رو در بیار.
+لازم نیس.
خیلی عرق کرده بود.
+تو ی بار دیگه مست کن.
گوشی ته رو برداشتم و به نامجون زنگ زدم.
نامجون_الو
+سلام خوبی.
_مرسی.
+نامجون ته مست کرده میتونی بیای اینجا.
_اره الان میام ادرسو بدع.
+خیابان..........
_اومدم.
گوشی رو قط کردم.
به ته نگاه کردم خوابیده بود.
ی نیش خند زدم.
واقعا این حس عشقه یا نفرت.
خواستم برم که ته دستمو گرفت.
_نرو لیزا.
+ولم کن.
_لیزا پیشم بمون.
دستمو کشید که افتادم تو بقلش.
_بزار یکم بغلت کنم.
حرفی نزدم فقط بقلش کردم.
_تو خیلی شبیهشی.
هزیون میگه.
متوجه خیسی گونش شدم
۱۱.۰k
۲۷ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.