Why didn't you leave it?! p2

عمه جانس:خب تو دخترک بچه برادر من هستی درسته ؟

ا.ت:( سرشو به معنی آره تکون میده )

عمه جانس:مگه لالی ، امم خودتو معرفی کن ببینم

ا.ت:من ا.ت هستم پارک ا.ت دختر بچه برادرتون ۱۴ سالمه و خواهر برادر ندارم (آروم و سرد)

عمه جانس:خب من پارک جانس هستم و تو میتونی عمه جانس صدام کنی
اینجا چند تا قوانین داره که باید رعایت کنی
۱ سروصدا نداریم
۲ بی انظباطی نداریم
۳ بلبل زبونی نداریم
۴ حاظر جوابی نداریم
۵ خونه رو تمیز نگه میداریم
۶ خیلی درخواست خرید وسایل نداریم
۷ با ادب صحبت میکنی
۸ هرچی گفتم گوش میدی وگرنه تنبیه میشی و اصلا خوب نیس تنبیه های من
فهمیدی؟

ا.ت:بله(آروم و سرد)

عمه جانس:برو طبقه بالا تو اتاقت

ا.ت:عمه جانس (آروم و سرد)

عمه جانس:هوم بگو

ا.ت:میشه برم اتاق زیر شیروونی؟(آروم و سرد)

عمه جانس:چرا؟

ا.ت: من اتاق کوچیک و دور از اتاق های دیگرو ترجیح میدم(آروم و سرد )

عمه جانس:باشه ولی دیگه چرت و پرت ازم نخواه جکسون(خدمتکار ویژه عمه)وسایل هاش رو ببر تو اتاق زیر شیروونی

جکسون:چشم خانم

عمه جانس:راستی ا.ت بود اسمت؟

ا.ت:بله(آروم و سرد)

عمه جانس: باید اون اتاق رو رنگ کنیم رنگش سیاهه

ا.ت:میشه تغییر ندیم من همین رنگ رو دوست دارم (آروم و سرد)

عمه جانس:باشه

ذهن عمه
این دختر عجیب غریبه ها فک نکنم زیاد هزینه داشته باشه

ا.ت رفت بالا و وسایل هاشو چیند اتاق خالی بود فقط یدونه کمد لباس و یه تخت دونفره و یه نیز تحریر بزرگ داشت از پنجره اتاقش میشد منظره سرسبز رو دید دریاچه هم معلوم بود

رفت نشست که عمه اومد بالا

عمه جانس:اینجا راحتی(درحالی که ادامسش رو صدا دار میجویید)

ا.ت:بله خیلی ممنون(آروم و سرد)

عمه جانس:خواهش نیکنم بیا پایین شام بخور

ا.ت:گشنه نیستم(اروم و سرد)

عمه جانس :باش شب خوش

و رفت پایین
ا.ت رفت سراغ ساکش وسایلاش چیزی نبود جز ۴ تا لباس ۲ تا لباس خواب و ۲ تا لباس و شرتک و مهم ترین چیز وسایل های تحریرش
کلی دفتر و مداد سایز های مختلف هرچیزی که باید برای طراحی داشت طراحیش هم عالی بود درواقع با کشیدن طراحی و نقاشی خودش رو از واقعیت قایم میکرد و در آخر گوشی و هنسفری و هدفونش که باهاشون آرامش داشت