[چپتر ۴]
[چپتر ۴]
از وقتی که دیگه به بدن اون دختر برنمیگردم انگار دارم خابشو میبینم
انگار دنبال کسی هستم،انگار کسی دنبالم میکنه!
ولی پیامایی که برای همدیگه گذاشتیم هنوز هستن و پاک نشدن!
ایتاتسو:
اون روز انگار داشت سیاره ها از بالای سرمون رد میشد
خیلی زیبا و شگفت انگیز بودند
همهی اخبار ها در مورد این ستاره دنباله دار خبر گزاری کردند
همه جا پخش شده بود!!!
ولی....یه تیکه بزرگ از ستاره جدا شد و انگار داشت به زمین پرتاب میشد
هیچکس اهمیت نداد ولی.....من استرسی داشتم که تابه حال نداشتم
کم کم نزدیک شد به زمین به تایجو گفتم و با سرعت بالا به سمت بلند گو دهکده رفت ولی پدر وقتی این صدا رو شنید رفت و با همکاراش جلوی این پیش گیری رو گرفت و ما سعی کردیم توی بازار کوشارو داد و فریاد کنیم که مرم هرچی سریع تر فرار کنن و به بالای دهکده سمت دبیرستان برن
ولی کسی گوش نکرد
ادامه دارد....
از وقتی که دیگه به بدن اون دختر برنمیگردم انگار دارم خابشو میبینم
انگار دنبال کسی هستم،انگار کسی دنبالم میکنه!
ولی پیامایی که برای همدیگه گذاشتیم هنوز هستن و پاک نشدن!
ایتاتسو:
اون روز انگار داشت سیاره ها از بالای سرمون رد میشد
خیلی زیبا و شگفت انگیز بودند
همهی اخبار ها در مورد این ستاره دنباله دار خبر گزاری کردند
همه جا پخش شده بود!!!
ولی....یه تیکه بزرگ از ستاره جدا شد و انگار داشت به زمین پرتاب میشد
هیچکس اهمیت نداد ولی.....من استرسی داشتم که تابه حال نداشتم
کم کم نزدیک شد به زمین به تایجو گفتم و با سرعت بالا به سمت بلند گو دهکده رفت ولی پدر وقتی این صدا رو شنید رفت و با همکاراش جلوی این پیش گیری رو گرفت و ما سعی کردیم توی بازار کوشارو داد و فریاد کنیم که مرم هرچی سریع تر فرار کنن و به بالای دهکده سمت دبیرستان برن
ولی کسی گوش نکرد
ادامه دارد....
۶۹۵
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.