شراب سیاه را

.
شراب سیاه را
در میکده ی مویت
به جام چشمت می ریزی

بی آنکه بنوشانی
دیدنش
بوییدنش
مست می کند

با ماه تمام تو
نیازی به دیدن هلال عید نیست
اما
نه
تو
به جام اشاره می کنی
نه
من
توان نوشیدن دارم

خراب همین دمم:
"یک جام دیگر" که هیچ...
اولین جام را هم نمی توانم بگیرم

مگر بالاتر از سیاهی
رنگی هست؟

#افشین_یداللهی
#afshinyadollahi
دیدگاه ها (۱)

.نیمه جانی بر کف کوله باری بر دوش مقصدی بی پایانقرن ها پشت ا...

.ترانه ی "جان من فدای ایران"ایرانفدای اشک و خنده ی تودل پر و...

.گاهینگاهتآنقدر نافذ استکهخودم را نهدیوار پشت سرم رادر چشمت ...

شهر از هجومِ خاطره‌هایت به من پُر استبعد از تو، شهر از منِ د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط