^°پارت1💔😈 °^

^°پارت1💔😈 °^
(علامت اعضا: کوک+لیا~
برادر لیا☆)
+هععیی اقای کیم زود برو و غذای منو بیاررر زوددد(با داد)

اقای کیم: بلعع چشمم قربان🫤

+ااااههههه ایشش ایناا خیلی رو مخن امروز میرم باشگاه یع کم خودمو سر وسایلا خالی کنم اون هان ته جو اشغال خیلی رو مخمه

اقای کیم:هیی مونا زود برای اقای جئون غذا اماده کن میدونی اون چقدر خشمگینه

مونا: اقای کیم کن تازه واردم بگین ببینم رئیسم چطور ادمی هس

اقای کیم: اهممم خب اون یه پسرع خیلی بد و خشمگین هست میدونی ک خلافکارم هس خانوادشو از دست داده
اینا رو ول کننن غذاشو زود اماده کنن
راستی براش چایی نیار دوست ندارع

~: امروز میخواستم برم باشگاه قبلش رفتم یه کاری انجام دادم و امدم رفتم یه شلوار بگ و یه تیشرت لانگ پوشیدم و رفتم داخل سالن
☆اووو سلام عشقم از خواب بیدار شدی
~اهمم برادر حالت چطورع

☆من خوبم ت چطوری بعد اتفاقی ک دیشب افتاد فک کنم ناراحت بودی

~اهم ارع یکم ناراحت شدم ولی بیشتر نگرانم ببینم اینن پسرع کیع ک با بابا در افتاده و باعث شد بابا اینقدر بهت چی بگه

☆تو نگران نباش
~من میخوام برم باشگاه نمیای
☆نه تو برو

+صبحونمو خوردم و اماده شدم برم باشگاه

(بعد از رسیدن به باشگاه)...