فیکشن چانیول پارت ۱۶
شیطنت عشق💋
پارت شانزدهم
نویسنده:کیم او یون
_دختر تو احمقی؟
چرا شرکت واست مهمه؟؟
.شرکت برام مهم نیست افراد زیادی اینجا کار میکنن چه خوب چه بد از دستیار ها تا سهام دارا و مدیرا
_خیلی مهربونی
.فقط نمیتونم کسی رو از کار بیکار کنم
با صدای در به خودمون اومدیم
یورا:بیاید داخل
اوه منشی یول
هر دو مون پاشدیم خم شدیم
منشی یول:بشینید
اینا کارت های دعوت برای رفتن اقای پارک و رئیس شدن رئیس چان هستش یادتون باشه وقتی فردا به این ادرس اومدید حتما کارت ها رو نشون بدید
.بله منشی یول
_خوبه،من دیگه میرم
جونگ میون:یورایا؟
_بله
.چرا باید کارتا رو ببریم خیلیا تو این مراسم شرکت دارن
_بخاطر مسائل امنیتی هر کسی کارت مخصوص رو داشته باشه به نگهبان نشون میده تا اجازه ی ورود بگیره
.اوم چه جالب
_خیلی خوشحالم این مراسما چندیننن سال یه بار پیش میاد چون برا رئیس شدن هستو هر نفر که رئیس میشه تا زمانی که زندس رئیس دیگه ای نمیاد دیگه😂
من اولین باره شرکت میکنم ولی قبلا برای شرکت EMT رو از لایو دیده بودم
اخه غیر از اینکه کلی مهمون داره برای اونایی که دعوت نیستن یا نمیتونن بیان میتونن انلاین ببینن
.بنظر هیجان انگیزه
_اوهوممم منم مشتاقانه منتظرم
...
از یورا و رئیس خدافظی کردم و پایین رفتم که گوشیم زنگ خورد کای بود
با خوشحالی جواب دادم:جونگیننننااا سلامممم
جونگین:اییی گوشم کر شد سلام
یه وقت نگی ما یه دوستی داریماااا
یک ماه گذشته😒
.اوموووو کای باور کن که سرم خیلی شلوغه نمیدونی چقدر بدبختی میشممم
_باشه حالا صداتو لوس نکن😂
اوضاع کار چطوره؟!
.اوم بد نیست میگذره و البته پسر رئیس میخواد رئیس شرکت بشه
_اوه چرا؟
.چمیدونم میگه از من سن و سالی گذشته و من میخوام برم امریکا پیش پسرم و بعد از کلی بحث کردن اعضا تصمیم گرفت پسرشو رئیس کنه
_اوم
خب دیگه خسته ای بیشتر از این خستت نمیکنم
.صداتو شنیدم خستگیام تموم شد
_اوم خب..منم بای بای
.بایی
...
جونگین:نه سال با هم بودن کم نیست
ولی چرا انقدر دوسش دارم؟
این فقط دوست داشتن خواهر برادریه مگه نه؟.....
ادامه داره..♡
لایک کنید و کامنت بزارید♡
کپی ممنوع!
فالو=فالو
همه ی پستامو لایک کنی ۲۰۰ تا از پستات لایک میشه
پارت شانزدهم
نویسنده:کیم او یون
_دختر تو احمقی؟
چرا شرکت واست مهمه؟؟
.شرکت برام مهم نیست افراد زیادی اینجا کار میکنن چه خوب چه بد از دستیار ها تا سهام دارا و مدیرا
_خیلی مهربونی
.فقط نمیتونم کسی رو از کار بیکار کنم
با صدای در به خودمون اومدیم
یورا:بیاید داخل
اوه منشی یول
هر دو مون پاشدیم خم شدیم
منشی یول:بشینید
اینا کارت های دعوت برای رفتن اقای پارک و رئیس شدن رئیس چان هستش یادتون باشه وقتی فردا به این ادرس اومدید حتما کارت ها رو نشون بدید
.بله منشی یول
_خوبه،من دیگه میرم
جونگ میون:یورایا؟
_بله
.چرا باید کارتا رو ببریم خیلیا تو این مراسم شرکت دارن
_بخاطر مسائل امنیتی هر کسی کارت مخصوص رو داشته باشه به نگهبان نشون میده تا اجازه ی ورود بگیره
.اوم چه جالب
_خیلی خوشحالم این مراسما چندیننن سال یه بار پیش میاد چون برا رئیس شدن هستو هر نفر که رئیس میشه تا زمانی که زندس رئیس دیگه ای نمیاد دیگه😂
من اولین باره شرکت میکنم ولی قبلا برای شرکت EMT رو از لایو دیده بودم
اخه غیر از اینکه کلی مهمون داره برای اونایی که دعوت نیستن یا نمیتونن بیان میتونن انلاین ببینن
.بنظر هیجان انگیزه
_اوهوممم منم مشتاقانه منتظرم
...
از یورا و رئیس خدافظی کردم و پایین رفتم که گوشیم زنگ خورد کای بود
با خوشحالی جواب دادم:جونگیننننااا سلامممم
جونگین:اییی گوشم کر شد سلام
یه وقت نگی ما یه دوستی داریماااا
یک ماه گذشته😒
.اوموووو کای باور کن که سرم خیلی شلوغه نمیدونی چقدر بدبختی میشممم
_باشه حالا صداتو لوس نکن😂
اوضاع کار چطوره؟!
.اوم بد نیست میگذره و البته پسر رئیس میخواد رئیس شرکت بشه
_اوه چرا؟
.چمیدونم میگه از من سن و سالی گذشته و من میخوام برم امریکا پیش پسرم و بعد از کلی بحث کردن اعضا تصمیم گرفت پسرشو رئیس کنه
_اوم
خب دیگه خسته ای بیشتر از این خستت نمیکنم
.صداتو شنیدم خستگیام تموم شد
_اوم خب..منم بای بای
.بایی
...
جونگین:نه سال با هم بودن کم نیست
ولی چرا انقدر دوسش دارم؟
این فقط دوست داشتن خواهر برادریه مگه نه؟.....
ادامه داره..♡
لایک کنید و کامنت بزارید♡
کپی ممنوع!
فالو=فالو
همه ی پستامو لایک کنی ۲۰۰ تا از پستات لایک میشه
۷.۹k
۱۴ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.