وقتی مافیا بود
وقتی مافیا بود
پارت ¹⁵
گارسون : بفرماییددد
+ مرسی
× مرسی
÷ شروع کنیم
+ باشه
۴۰ دقیقه بعد....
کوک ویو
داشتیم مینوشیدیم که معلوم شد ات مسته نزدیک بود بیوفته و سرش ضربه ببینه که با دستم گرفتمش
÷ اوووه اووووووووووووووه
× ات... بیدار شو بریم
+ ( خووووووووووووواب )
کوک ات رو بغل کرد و برد توی ماشین گذاشت
÷ چینجاااا؟ ات قرار نبود اینقدر زود عروسی کنییی من تنها میمونممم اشکالی هم نداره امشب خاله میشم
× بچه ها بیاین دیگه
_ اومدیم
کوک به سمت خونه روند.
÷ اینجا کجاست؟
+ اینجا خونهی ماعه پیاده شو
÷ امم باشه
لونا ویو
یه عمارت خیلی بزرگ و خوشگل بود همه چی انقدر خوشگل بود باورم نمیشد
× بیا تو دیگههه خواهررررر
÷ اومدم اومدم
کوک ویو
ات رو بردم داخل اتاق خودم و بردمش زیر دوش حموم ( برو نمازتو بخون تسبیح کو؟ )
+ یااااا تو کی هستی اینجا چیکار میکنیی ( مست )
× بسم الله الرحمان رحیممم
+ ت..تو ( به حالت خود برگشتتتت تبریک )
× درسته منم
+ چیکار میکنیی ( دستشو گذاشت روی بدنش تا دیده نشه )
× نگران نباش کلشو دیدم تازه الان دوست دختر دوست پسریم
+ آره ولی خو
× لباساتو بپوش بیا پایین اوکی ؟ .... بیب....
+ باشه ( خونسردددد )
× آفرین ( رون پاشو دست زد .... کوک منحرففففف )
ات ویو
خودمو ششستم اومدم بیرون یه نیم تنه و شرتک پوشیدم موهام رو خشک کردم و کوک رو صدا زدم
+ کوک
× جانم
با جانم گفتنش قند تو دلم آب شد
+ لونا کوشش؟
× بیرون
+ براش اتاقی چیزی گذاشتین؟
× آره نگران نباش
+ آها باشه پس
ادمین ویو
لوناااا کوجاست؟
_ لونا خانم
÷ بله
_ یه اتفاقی پیش اومده اتاق خالی ای نداریم تو اتاق من میمونی
÷ امم من برمیگردم خونه خودمون پس ممنون
_ (کمر لونا رو گرفت و خودشو بهش چسبوند )
_ هیجا نمیری ( بم کنار گوشش )
سونهو آروم بوسهای نرم رو آغاز کرد که.......کوک و ات فرا رسیدنددد
+ لووووونا؟
_ سونهوووو؟
_ ام...خب....ما
÷ خب...اونجور نیست....ما
× خب.....هر دوتاتون خفه شین ببینم کدومتون اول عاشق شد؟
_ من
÷ چییییی؟
_ چیع؟ برا چی توی عمارت به این بزرگی یه اتاق خالی هم نداریم؟ چون میخوام تو اتاق من باشی
+ جذاب بود و شما خانم لونا
÷ خوب من ازش خوشش اومد ولی اعتراف نکردم
+ عجب
× بیب بیا ما بریم
+ باشه
× شب زیبا و هیجان انگیزی روی تخت رو براتون آرزومندم خدافظ
_ چوگولهه؟
× نهه
+ ما بریم تو اتاق
÷ ما هم میریم
_ ما؟
÷ آرههه بریممم تو اتاققققق
_ چرا که نه ( لونا رو بلند کرد و رفتن توی اتاق با هم نماز بخونن )
ادمین ویو
بریم توی اتاق ات و کوک:)
پارت ¹⁶ به زودی :)
پارت ¹⁵
گارسون : بفرماییددد
+ مرسی
× مرسی
÷ شروع کنیم
+ باشه
۴۰ دقیقه بعد....
کوک ویو
داشتیم مینوشیدیم که معلوم شد ات مسته نزدیک بود بیوفته و سرش ضربه ببینه که با دستم گرفتمش
÷ اوووه اووووووووووووووه
× ات... بیدار شو بریم
+ ( خووووووووووووواب )
کوک ات رو بغل کرد و برد توی ماشین گذاشت
÷ چینجاااا؟ ات قرار نبود اینقدر زود عروسی کنییی من تنها میمونممم اشکالی هم نداره امشب خاله میشم
× بچه ها بیاین دیگه
_ اومدیم
کوک به سمت خونه روند.
÷ اینجا کجاست؟
+ اینجا خونهی ماعه پیاده شو
÷ امم باشه
لونا ویو
یه عمارت خیلی بزرگ و خوشگل بود همه چی انقدر خوشگل بود باورم نمیشد
× بیا تو دیگههه خواهررررر
÷ اومدم اومدم
کوک ویو
ات رو بردم داخل اتاق خودم و بردمش زیر دوش حموم ( برو نمازتو بخون تسبیح کو؟ )
+ یااااا تو کی هستی اینجا چیکار میکنیی ( مست )
× بسم الله الرحمان رحیممم
+ ت..تو ( به حالت خود برگشتتتت تبریک )
× درسته منم
+ چیکار میکنیی ( دستشو گذاشت روی بدنش تا دیده نشه )
× نگران نباش کلشو دیدم تازه الان دوست دختر دوست پسریم
+ آره ولی خو
× لباساتو بپوش بیا پایین اوکی ؟ .... بیب....
+ باشه ( خونسردددد )
× آفرین ( رون پاشو دست زد .... کوک منحرففففف )
ات ویو
خودمو ششستم اومدم بیرون یه نیم تنه و شرتک پوشیدم موهام رو خشک کردم و کوک رو صدا زدم
+ کوک
× جانم
با جانم گفتنش قند تو دلم آب شد
+ لونا کوشش؟
× بیرون
+ براش اتاقی چیزی گذاشتین؟
× آره نگران نباش
+ آها باشه پس
ادمین ویو
لوناااا کوجاست؟
_ لونا خانم
÷ بله
_ یه اتفاقی پیش اومده اتاق خالی ای نداریم تو اتاق من میمونی
÷ امم من برمیگردم خونه خودمون پس ممنون
_ (کمر لونا رو گرفت و خودشو بهش چسبوند )
_ هیجا نمیری ( بم کنار گوشش )
سونهو آروم بوسهای نرم رو آغاز کرد که.......کوک و ات فرا رسیدنددد
+ لووووونا؟
_ سونهوووو؟
_ ام...خب....ما
÷ خب...اونجور نیست....ما
× خب.....هر دوتاتون خفه شین ببینم کدومتون اول عاشق شد؟
_ من
÷ چییییی؟
_ چیع؟ برا چی توی عمارت به این بزرگی یه اتاق خالی هم نداریم؟ چون میخوام تو اتاق من باشی
+ جذاب بود و شما خانم لونا
÷ خوب من ازش خوشش اومد ولی اعتراف نکردم
+ عجب
× بیب بیا ما بریم
+ باشه
× شب زیبا و هیجان انگیزی روی تخت رو براتون آرزومندم خدافظ
_ چوگولهه؟
× نهه
+ ما بریم تو اتاق
÷ ما هم میریم
_ ما؟
÷ آرههه بریممم تو اتاققققق
_ چرا که نه ( لونا رو بلند کرد و رفتن توی اتاق با هم نماز بخونن )
ادمین ویو
بریم توی اتاق ات و کوک:)
پارت ¹⁶ به زودی :)
۷.۱k
۱۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.