دو صفحه حادثه عاشورا
دو صفحه حادثه عاشورا
اوج جنایت و نهایت انسانیت
تاریخچه عاشورا تاریخچه اى است که دو صفحه دارد. یک صفحه آن صفحه اى است سیاه و تاریک، نمایشى است از جنایت بشریت، جنایت بسیار بسیار عظیمى، یک داستان جنایى و یک ظلم بى حد و حساب است و بنابراین، داستان جنایى ما قهرمانانى دارد که قهرمانان جنایتند. پسر معاویه، پسر زیاد، پسر سعد و یک عده افراد دیگر، قهرمان این داستان جنایى هستند. اما تمام این داستان جنایت نیست؛ یعنى داستان ما یک صفحه ندارد، دو صفحه دارد. تنها این نیست که یک عده جنایتکار بر یک عده مردم پاک و بیگناه جنایت وارد کردند. بله، داستانهایى هست که فقط و فقط جنایى است، یک صفحه بیشتر ندارد و آن هم مملوّ از جنایت است.
اما داستان کربلا اینطور نیست؛ یک داستان دو صفحه اى است که از نظر آن صفحه دیگر بیشتر قابل مطالعه است. از نظر آن صفحه، جنبه مثبت دارد، صورت فعالى دارد، نمایشگاهى است از عظمت و علوّ بشریت، از رفعت بشریت، نمایشگاه معالى و مکارم انسانیت است، سراسر حماسه است، عظمت و شجاعت و حق خواهى و حق پرستى در آن موج مى زند. از این نظر، دیگر قهرمان داستان ما پسر معاویه و پسر زیاد و پسر سعد و دیگران نیستند. از این نظر قهرمان داستان پسران على هستند، حسین بن على است، عباس بن على است، دختر على زینب است، یک عده از مردان فداکار درجه اوّلى هستند که خود حسین که حاضر نیست یک کلمه مبالغه و گزاف در سخنش باشد آنها را ستایش مى کند.
امام حسین در شب عاشورا اصحاب خودش را ستایش کرد؛ نگفت یک عده مردم بیگناه و بیچاره فردا کشته مى شوید و به عمر شما خاتمه داده مى شود، بلکه آنها را ستایش کرد و فرمود: «فَانّى لا اعْلَمُ اصْحاباً اوْفى وَلا خَیراً مِنْ اصْحابى» « ارشاد شیخ مفید، ص231» من یارانى در جهان بهتر از یاران خودم سراغ ندارم؛ یعنى من شما را بر یاران «بدر» (که یاران پیغمبر بودند) ترجیح مى دهم، بر یاران پدرم على ترجیح مى دهم، بر یارانى که قرآن کریم براى انبیاء ذکر مى کند (وَ کاینْ مِنْ نَبِىٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیونَ کثیرٌ فَما وَهَنوا لِما اصابَهُمْ فى سَبیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفوا وَ مَا اسْتَکانوا وَاللَّهُ یحِبُّ الصّابِرینَ) «آل عمران/ 146» ترجیح مى دهم، یعنى اعتراف مى کنم که همه شما قهرمان هستید. سخنش اینطور آغاز مى شود: «مرحبا، مرحبا به گروه قهرمانان!».
بنابراین حالا که فهمیدیم این داستان دو صفحه دارد، مى خواهیم صفحه دوم آن را هم مورد مطالعه قرار دهیم و اعتراف کنیم که ما در گذشته این اشتباه را مرتکب شده ایم که این داستان را فقط از یک طرف آن مطالعه کرده ایم و غالباً آن طرف دیگر داستان را مسکوتٌ عنه گذاشته ایم (حماسه حسینی ص25-26).استاد مطهری
اوج جنایت و نهایت انسانیت
تاریخچه عاشورا تاریخچه اى است که دو صفحه دارد. یک صفحه آن صفحه اى است سیاه و تاریک، نمایشى است از جنایت بشریت، جنایت بسیار بسیار عظیمى، یک داستان جنایى و یک ظلم بى حد و حساب است و بنابراین، داستان جنایى ما قهرمانانى دارد که قهرمانان جنایتند. پسر معاویه، پسر زیاد، پسر سعد و یک عده افراد دیگر، قهرمان این داستان جنایى هستند. اما تمام این داستان جنایت نیست؛ یعنى داستان ما یک صفحه ندارد، دو صفحه دارد. تنها این نیست که یک عده جنایتکار بر یک عده مردم پاک و بیگناه جنایت وارد کردند. بله، داستانهایى هست که فقط و فقط جنایى است، یک صفحه بیشتر ندارد و آن هم مملوّ از جنایت است.
اما داستان کربلا اینطور نیست؛ یک داستان دو صفحه اى است که از نظر آن صفحه دیگر بیشتر قابل مطالعه است. از نظر آن صفحه، جنبه مثبت دارد، صورت فعالى دارد، نمایشگاهى است از عظمت و علوّ بشریت، از رفعت بشریت، نمایشگاه معالى و مکارم انسانیت است، سراسر حماسه است، عظمت و شجاعت و حق خواهى و حق پرستى در آن موج مى زند. از این نظر، دیگر قهرمان داستان ما پسر معاویه و پسر زیاد و پسر سعد و دیگران نیستند. از این نظر قهرمان داستان پسران على هستند، حسین بن على است، عباس بن على است، دختر على زینب است، یک عده از مردان فداکار درجه اوّلى هستند که خود حسین که حاضر نیست یک کلمه مبالغه و گزاف در سخنش باشد آنها را ستایش مى کند.
امام حسین در شب عاشورا اصحاب خودش را ستایش کرد؛ نگفت یک عده مردم بیگناه و بیچاره فردا کشته مى شوید و به عمر شما خاتمه داده مى شود، بلکه آنها را ستایش کرد و فرمود: «فَانّى لا اعْلَمُ اصْحاباً اوْفى وَلا خَیراً مِنْ اصْحابى» « ارشاد شیخ مفید، ص231» من یارانى در جهان بهتر از یاران خودم سراغ ندارم؛ یعنى من شما را بر یاران «بدر» (که یاران پیغمبر بودند) ترجیح مى دهم، بر یاران پدرم على ترجیح مى دهم، بر یارانى که قرآن کریم براى انبیاء ذکر مى کند (وَ کاینْ مِنْ نَبِىٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیونَ کثیرٌ فَما وَهَنوا لِما اصابَهُمْ فى سَبیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفوا وَ مَا اسْتَکانوا وَاللَّهُ یحِبُّ الصّابِرینَ) «آل عمران/ 146» ترجیح مى دهم، یعنى اعتراف مى کنم که همه شما قهرمان هستید. سخنش اینطور آغاز مى شود: «مرحبا، مرحبا به گروه قهرمانان!».
بنابراین حالا که فهمیدیم این داستان دو صفحه دارد، مى خواهیم صفحه دوم آن را هم مورد مطالعه قرار دهیم و اعتراف کنیم که ما در گذشته این اشتباه را مرتکب شده ایم که این داستان را فقط از یک طرف آن مطالعه کرده ایم و غالباً آن طرف دیگر داستان را مسکوتٌ عنه گذاشته ایم (حماسه حسینی ص25-26).استاد مطهری
۵.۰k
۰۱ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.