تو یک سادیسمی
P2
+متنفرم ازت یه زمانی عاشقمت بودم ولی الان نیستم بدترین آدم روی زمینی
= خفه شو ( داد ) ( سیلی به ات )
+عوضی
= تو مال منی فراموش نکن زمانی میتونی از دستم راحت بشی که مرده باشی
+ نمیخوام پیشت بمونم من هیچ کس نیستم
= آدمت میکنم ( از موهای ات میکشه )
+ ولم کنننن کجا میبریم
= رامت میکنم باید تنبیه بشی که آدم بشی که دیگه از این گوه خوریا نکنی
+ چرا منو میبری زیر زمین ولم کنن قرصات رو تو نخوردی من زنتم اونجا نباید منو ببری
= حرف نزننن وقتی گوش به حرفام نمیدی باید تنبیه بشی چه زنم باشی چه غریبه من نیاز به قرص ندارم
+ ولم کن غلط کردم
( میدونستم قراره به گوه خوردن بیفتم چون وقتی عصبانی بشه هر کاری از دستش بر میاد و ترسیدم ازش )
= بیبی برا غلط کردن دیره
( ات : زمانی که بردم زیر زمین وحشت تمام وجودم رو گرفته بود موهام رو ول دستم رو گرفت تا زنجیر بیاره منو ببنده که یکی زدم به ساق باش که از درد ولم کرد و سریع به بیرون دویدم کل عمارت پره بادیگارد بود پس سریع رفتم پشت یه درخت بزرگ قایم شدم و کوک اومد بیرون و به بادیگارد ها دستور داد منو پیدا کنن یا کاناپه اونجا بود و از شانس خوبم اون کاناپه کمد هم بود پس سریع رفتم اونجا قایم شدم تا محیط یکم آروم بشه و فرار کنم )
#جونگکوک
خب اینم پارت دوم
حمایت کنید
خدافظظظ
این داستان تخیلی.
+متنفرم ازت یه زمانی عاشقمت بودم ولی الان نیستم بدترین آدم روی زمینی
= خفه شو ( داد ) ( سیلی به ات )
+عوضی
= تو مال منی فراموش نکن زمانی میتونی از دستم راحت بشی که مرده باشی
+ نمیخوام پیشت بمونم من هیچ کس نیستم
= آدمت میکنم ( از موهای ات میکشه )
+ ولم کنننن کجا میبریم
= رامت میکنم باید تنبیه بشی که آدم بشی که دیگه از این گوه خوریا نکنی
+ چرا منو میبری زیر زمین ولم کنن قرصات رو تو نخوردی من زنتم اونجا نباید منو ببری
= حرف نزننن وقتی گوش به حرفام نمیدی باید تنبیه بشی چه زنم باشی چه غریبه من نیاز به قرص ندارم
+ ولم کن غلط کردم
( میدونستم قراره به گوه خوردن بیفتم چون وقتی عصبانی بشه هر کاری از دستش بر میاد و ترسیدم ازش )
= بیبی برا غلط کردن دیره
( ات : زمانی که بردم زیر زمین وحشت تمام وجودم رو گرفته بود موهام رو ول دستم رو گرفت تا زنجیر بیاره منو ببنده که یکی زدم به ساق باش که از درد ولم کرد و سریع به بیرون دویدم کل عمارت پره بادیگارد بود پس سریع رفتم پشت یه درخت بزرگ قایم شدم و کوک اومد بیرون و به بادیگارد ها دستور داد منو پیدا کنن یا کاناپه اونجا بود و از شانس خوبم اون کاناپه کمد هم بود پس سریع رفتم اونجا قایم شدم تا محیط یکم آروم بشه و فرار کنم )
#جونگکوک
خب اینم پارت دوم
حمایت کنید
خدافظظظ
این داستان تخیلی.
۲.۶k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.